بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران
زارعی - قلم آموزگار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کار نیک را به جاى آرید و چیزى از آن را خرد مشمارید که خرد آن بزرگمقدار است و اندک آن بسیار ، و کسى از شما نگوید دیگرى در انجام کار نیک از من سزاوارتر است که به خدا سوگند ، بود که چنین شود ، چه نیک و بد را مردمانى است ، هر کدام را وانهادید اهل آن ، کار را به انجام خواهد رسانید . [نهج البلاغه]
زارعی - قلم آموزگار
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • به یاد داشته باشید که کودکان همواره تصویر ذهنی خود را در آیینه والدین می بینند. و آنچه در مورد خود فکر می کنند به واسطه واکنشها و عکس العمل های والدین ایجاد می شود. آنها به واسطه برداشتی که از تفکر شما نسبت به خود دارند تصمیم می گیرند که آیا رفتارشان خوب بوده یا بد.

    تمامی والدین خواستار داشتن فرزندانی خوب و موفق هستند و در این راه نیز هرکدام شیوه های خاصی را در پیش می گیرند. اما برخی از والدین تصور می کنند که زمان آموزش نظم و انضباط با زمان ابراز محبت و علاقه متفاوت است و در هنگام تربیت فرزندان باید صرفا با جدیت به آموزش پرداخت.
    تحقیقات اخیر محققان نشان داده که موارد تربیتی در صورتی بر کودکان تاثیر می گذارد که توام با رابطه احساسی صمیمانه میان والدین و فرزندان باشد.
    در این میان حتی تاثیر مهدهای کودک نیز که در آنها مربیان به آموزش و تربیت فرزندان مشغول هستند نیز کمتر از تاثیر رفتار والدین بر کودک است.
    بنابراین چنانچه مایلید فرزندتان رفتاری معقول داشته باشد باید همواره رابطه احساسی صمیمانه ای با او برقرار کنید.
    فرزندتان باید بداند که حتی اگر رفتاری می کند که موردپسند شما نیست باز هم به او علاقه دارید.
    به یاد داشته باشید که کودکان همواره تصویر ذهنی خود را در آیینه والدین می بینند. و آنچه در مورد خود فکر می کنند به واسطه واکنشها و عکس العمل های والدین ایجاد می شود. آنها به واسطه برداشتی که از تفکر شما نسبت به خود دارند تصمیم می گیرند که آیا رفتارشان خوب بوده یا بد.
    مطالعات نشان داده که چنانچه والدین با کودکشان با مهربانی رفتار کنند به طوری که انگار او بسیار دوست داشتنی و باهوش است او در آینده تمایل خواهد داشت که همان گونه زندگی کند و در واقع نشان دهد که واقعا دوست داشتنی و باهوش است.
    در مقابل اگر رفتار والدین توام با پرخاشگری باشد و فرزندشان را کودکی بی توجه و بی ملاحظه بدانند رفتار آینده کودک نیز واقعا در جهت بی توجهی و بی ملاحظگی خواهد بود. هرچه الگوی رفتاری کودک بدتر باشد رفتار او نیز بدتر خواهد شد.
    وقتی والدین رفتار بد کودک را با دعوا و رفتار بد پاسخ دهند این بدرفتاری در وی تشدید می شود.
    و چنانچه تصور کنید که کودک 2-4 یا 6ساله شما غیرقابل کنترل شده پس دیگر کاری با او نداشته باشید او روز به روز بدتر خواهد شد. براساس راهکارهای ارایه شده از سوی مسئولان امور تربیتی سعی می کنیم شما را با چند نمونه راهکار آشنا کنیم که مفید می باشند:
    ¤ راههایی برای کنترل خشم خود بیابید.
    چنانچه کنترل خود را از دست بدهید احساس بدی پیدا خواهید کرد و پیغام بدی نیز با رفتار خود برای فرزندتان خواهید فرستاد.
    فرزند 8ساله شما آن قدر بزرگ شده که بفهمد رفتار بدش شما را ناراحت کرده اما شما باید برای کنترل خشم خود کاری بکنید. نیاز نیست که خشم خود را به طور کامل بیرون بریزید و رفتار پرخاشگرانه داشته باشید تا به وی بفهمانید رفتارش بد بوده و موجب ناراحتی تان شده است.
    زیرا فرزندان به ویژه در سنین پایین تصور می کنند هر کاری والدینشان انجام می دهند درست است.
    پس اگر مراقب رفتار خود نباشید از رفتارهای اشتباه شما نیز الگوبرداری می شود و تصحیح آن بسیار دشوار خواهد بود. در مقابل می توانید با صحبت کردن به او نشان دهید که کتک زدن برادر کوچکش کار بد و ناراحت کننده ای بوده و مطمئن باشید تاثیر این کار به مراتب بیشتر از این است که در مقابل این رفتارش او را هم کتک بزنید تا بفهمد کار بدی کرده است. در بسیاری موارد ما خشم خود را کنترل می کنیم تا از عواقب تشدید شدن و وخیم شدن جریانات جلوگیری کنیم. همانطور که روی زمین یک ملحفه پهن می کنیم تا از ساییده شدن پوست لطیف کودک به زمین زبر و خشن جلوگیری کنیم.
    نگذارید کسی به شما بگوید «بچه ای که کتک نخورد ادب نمی شود» زیرا وقتی شما با یک کودک 1 تا 3ساله چنین رفتار بدی می کنید انگار خود را تا حد او پایین آورده اید و خودتان نیاز به راهنمایی دارید تا بهتر رفتار کنید.
    در مقابل بهتر است به دنبال راهی برای پرت کردن حواس او و جلب توجهش به کار دیگری شوید تا از فریاد کشیدن یا هر کار بد دیگری خودداری کند.
    در مورد کودکان بزرگتر می توانید از شوخی کردن استفاده کنید. یعنی کاری را که انجام داده وقتی در تنهایی با او قدم می زنید به گونه ای برایش تعریف کنید که برایش خنده دار باشد و دیگر نخواهد آن را مرتکب شود.
    در مورد سنین پیش دبستانی یا دبستانی ترک کردن صحنه رمز موفقیت است. به جای اینکه با ناراحتی شروع به تمیز کردن فرش یا جمع کردن غذاهای ریخته کنید در حدود 5 دقیقه او را تنها بگذارید.
    حتی می توانید بدون هیچ کلامی کمی از او فاصله بگیرید. از پنجره به بیرون خیره شوید یا لباسهایتان را از روی بند رخت جمع کنید.
    مهم نیست دقیقا چه می کنید بلکه مهم این است که به او زمانی را می دهید تا خود را مورد بررسی قرار دهد و به دنبال راهی برای شروع دوباره گفتگو و ارتباط با شما باشد.
    و آخرین گام این است که به دنبال راهی برای سرگرم کردن خودتان باشید. حتی اگر این کار در حد درست کردن چای برای خوردن با یک دوست باشد.
    به یاد داشته باشید که وقتی درمدتی ارتباط کلامی با کودک نداشته باشید به اندازه کافی متوجه ناراحتی شما می شود.
    ¤ درمورد رفتاری که انتظار دارید واقع بین باشید. در حدود 30 سال پیش اگر یک کودک یک ساله برای بودن درکنار میهمانها گریه می کرد از نظر مادر اذیت می کرد اما اگر حالا همین اتفاق بیفتد او را باوفا و اجتماعی می دانند.
    بسیاری از روابط و رفتارهای کودکان در گروهها و جمع افراد شکل می گیرد. و این مسئله از یک سالگی به بعد تقویت می شود. و در 4 سالگی این چالش های اجتماعی درکودک به اوج می رسد که نیاز به همکاری والدین دارد.
    به یاد داشته باشید که وقتی نیازهای طبیعی کودک که در مواردی نیازهایی به دلیل وابستگی به والدین است برآورده شوند او مستقل خواهدشد.
    به عبارت دیگر وقتی می بینید کودک در جمع های کودکانه دیگران را می زند و می خواهد قلدری کند این در واقع به معنی مستقل شدن او نیست بلکه می خواهد به شما بفهماند که «کمکم کنید من نمی توانم به تنهایی از عهده مسائل برایم.»
    شاید درمنزل آن قدر که باید از جانب شما محبت نمی گیرد تا سیراب شود. آن طور که او می خواهد محبت خود را نثارش نمی کنید.
    درضمن نباید توقع داشته باشید که روابط اجتماعی کودکتان بزرگتر از سنش باشد. وقتی به او می گویید «بچه ها را نزن» یا «ساکت و آرام بنشین» باید معنی درک کردن را به او بفهمانید. وقتی ببیند شما به حرفهایش با دقت گوش می دهید و سپس تصمیم معقولانه می گیرید او نیز چنین می کند.
    اما وقتی ببیند فقط درپاسخ او «نه» می گویید و توجهی به خواسته هایش ندارید او نیز به حرفهایتان گوش نخواهد داد.
    ¤ به کودک به بهترین شکل توجه کنید.
    توجه بزرگسالان همواره نیاز به دلیلی دارد. اما این موضوع در کودکان متفاوت است. متأسفانه بسیاری از والدین به جای اینکه از قدرت توجه خود درجهت تشویق رفتارهای مثبت کودک و کم رنگ و بی اهمیت کردن رفتارهای بد استفاده کنند تا کودک برای گرفتن توجه رفتارهای خوب را تقویت و بد را محو کند برعکس عمل می کنند.
    در بسیاری مواقع تا کودک کار بدی نکرده کاری به او ندارند اما به محض بروز کوچکترین مشکلی به او تذکر داده و یا به عبارتی توجه منفی به او می دهند و این کار را با سرزنش و احیانا تنبیه همراه می کنند.
    کودکی را درنظر بگیرید که به دلیل اینکه در هنگامی که والدین به خرید رفته رفتار خوبی داشته یک آب نبات جایزه گرفته و کودکی که این کار را کرده اما توجه یا جایزه ای نگرفته است.
    وقتی شما به خاطر بدرفتاری کودک مرتب با او صحبت کرده و او را سرزنش کرده و به وی تذکر می دهید در واقع به او توجه کرده اید اما او این توجه را به دلیل کار بدی که کرده از شما گرفته نه به دلیل اینکه خوب بوده. پس سعی می کند که هر بار نیاز به حمایت و توجه شما دارد باز کار بدی انجام دهد.
    بنابراین بهتر است سعی کنید بیشتر محبت خود را در هنگامی که کودک اذیتی ندارد و یا به کار خود مشغول است به او بدهید تا احتیاجی نباشد برای جلب توجه کار بدی کند.



    زارعی ::: پنج شنبه 86/10/6::: ساعت 3:12 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    ورزش منظم یکی از راهکارهای بسیار مهم در کسب سلامت برای بچه ها و بزرگسالان است. فعالیت بدنی وزن مطلوب را حفظ می کند، طول استخوانها را افزایش می دهد، در نهایت از خطر ابتلا به بیماریهای قلبی - عروقی می کاهد.

    گفتنی است که پزشکان باید موقعیت وزنی کودکان و نیز میزان فعالیت بدنی آنها را پیش از آغاز کردن دوره های ورزشی ارزیابی کنند. متخصصان موظف اند که با توصیه های ساده به بچه ها و خانواده ها زمینه را برای حداکثر نشاط و لذت و حداقل صدمات احتمالی فراهم کنند. همه افراد به ورزش نیازمندند؛ و معمولاً پزشکان - با توجه به سن و موقعیت فیزیکی و مراحل پیشرفت و میزان علاقه مراجعه کنندگان جوان و نوجوان - مناسبترین نوع فعالیت بدنی را به آنها توصیه می کنند.
    تفاوت میزان سلامت بین افراد جوان و خردسال به دو علت است: 1) تنبلی و سستی بین بزرگسالان بیش از کودکان است؛ چون بچه ها به طور طبیعی و ناخودآگاه فعال اند. 2) خطر ابتلا به بیماریهایی مثل دیابت و بیماریهای قلبی بین افراد بالغ بیشتر است. به هر حال، با توجه به بررسیها، کودکان و نوجوانان به طور کامل فعال و با تحرک نیستند. شایان ذکر است که بچه ها باید به ورزشهایی بپردازند که برای بهبود بیماریهای قلبی و نیز ارتقای سلامت در طولانی مدت مفید است. متأسفانه، تقریباً بیش از نیمی از کودکان فعال نیستند. در ضمن، دخترها در خلال سن بلوغ و پس از آن کمتر از پسرها به ورزش می پردازند .



    چگونگی ورزش و تأثیر آن در سلامت کودکان


    تنظیم وزن: ارتباط بین فعالیت فیزیکی و چاقی در سنین پایین کاملاً مشخص نیست و مطالعات مربوط به آن هم نتایج ثابتی را در اختیار متخصصان قرار نمی دهد. با این حال، با افزایش تحرک و نیز کاهش مصرف کالری می توان وزن را کاهش داد. نگرانی افزایش وزن کودکان و نوجوانان کاملاً بجا و منطقی است. بچه های چاق در معرض بیماریهای فشار خون، دیابت نوع دوم، نامنظمی هورمون رشد، مشکلات تنفسی، مشکلات استخوان، قرار دارند. این بیماران از نداشتن اعتماد به نفس و روابط اجتماعی مناسب ناراحت اند.


    رشد و نمو استخوان:
    ورزش باعث تأثیرات ثابت در رشد و نمو استخوان می شود. فعالیت بدنی خطر ابتلا به پوکی استخوان را - با افزایش غلظت مواد معدنی - کاهش می دهد.


    مراقبت از قلب و رگهای خونی:
    اغلب، بیماریهای قلبی - عروقی در بزرگسالان نمایان می شود؛ با این حال، در سنین پایین هم ممکن است با این گونه بیماریها مواجه شویم. تحقیقات نشان می دهد که ورزشهای هوازی در جلوگیری از بیماریهای قلبی - عروقی بزرگسالان بسیار موثر است، اما این مورد درباره بچه ها هنوز نامشخص است.


    سلامت فکری و ذهنی:
    با توجه به شواهد، ورزش در بهبود افسردگی و اضطراب بزرگسالان و کودکان بسیار مؤثر است . فعالیت بدنی یکی از راهکارهای مبارزه با هیجان روحی است.

    برنامه ریزی:
    مهمترین نکته برای پزشکان این است که به طور مثبت تمایل جوانان را به ورزش زیاد کنند و نیز دریابند که هر فعالیت بدنی برای فرد خاصی مناسب است. کودکان ناتوان نسبت به
    هم سن و سالان توانای خود کمتر با ورزش آشنایی دارند. جالب اینکه این افراد - برای افزایش قدرت بدنی و تناسب اندام خود - به ورزش بیشتری هم نیازمندند؛ بجز کودکان علیلی که در سازمانهای ملی و جهانی (مثل المپیک) فعالیت دارند، بقیه تحرک بدنی اندکی دارند. بنابراین، باید تک تک افراد و مدارس و مؤسسات مختلف نهایت سعی خود را بکنند تا روز بروز این انگیزه مثبت را بین آنان افزایش دهند.
    گفتنی است که هیچ ورزشی به تنهایی برای سلامت جسمانی و روانی نوجوانان و کودکان مفید نیست. این نکته بسیار مهم است که با کمک اولیا بتوانیم فعالیتهای بدنی را انتخاب کنیم که با سن و توانایی فیزیکی بچه ها متناسب باشد. یکی از اهداف اصلی متخصصان این است که بتوانند 30 دقیقه ورزش سبک و آرام را در بیشتر روزهای هفته دانش آموزان بگنجانند. پیاده روی و پیمودن پله باعث تناسب همه جانبه و سلامت روز افزون می شود. گاهی اوقات پزشکان بچه ها را به انجام دادن ورزشهایی وا می دارند که با توانایی و میزان آسیب پذیری آنها متناسب است. متخصصان به افراد مبتلا به بیماری ضعف رباطها پیشنهاد می کنند تا بیشتر به شنا و دوچرخه سواری بپردازند و از ورزشهایی مثل بسکتبال (که منجر به پیچ خوردگی می شود) اجتناب کنند.


    کاهش صدمات حین ورزش:
    رعایت اصول ایمنی مهمترین عامل به شمار می رود. با این حال، حوادث ناگوار مربوط به ورزش بسیار شایع است. یکی از بررسیها حاکی از آن است که 22% از بچه های مدرسه ای در حین انجام دادن فعالیتهای بدنی مصدوم می شوند و اغلب این حوادث هم بسیار جدی است. با به کارگیری روشهای دقیق و حساب شده، می توان از این ناراحتیها جلوگیری کرد. به عنوان مثال، اولیا باید مطمئن شوند که آیا مکانهای ورزشی نکات ایمنی را کاملاً رعایت می کنند یا خیر. با اینکه حفظ روحیه رقابت بین بچه ها بسیار مهم و مثبت است، باید آنها را از هل دادن یکدیگر - بخصوص در مناطق خطرناک - منع کنیم. شایان ذکر است که بچه ها هنگام احساس درد در بدنشان نباید ورزش کنند و نیز نباید با مصرف مسکن در این فعالیتها شرکت کنند. مربیان و اولیا باید بدانند که صدمات و آسیبهای بدنی ممکن است در آینده به لنگی یا پس از افتادن به ساییدگی بازو منجر شود.
    * توجه: به منظور اطمینان بیشتر، کودکان و نوجوانان باید برای هر ورزشی از وسیله ایمنی مناسب آن استفاده کنند.




    زارعی ::: پنج شنبه 86/10/6::: ساعت 3:8 عصر
    نظرات دیگران: نظر

     به این باور رسیده ام که هم? شکست ها و ناکامی های گذشته ام پایه ای برای ادراکاتی بوده اند که توانسته اند سطح جدیدی از زندگی ام را که تاکنون از آن لذت می برم ،بیافرنند .

     راه دست یابی به موفقیت عمل گسترده و مصمم است .


    مهم نیست چه بدست می آوریم ؛ بلکه چه کسی میشویم و چه چیزی میدهیم است که به زندگی ما معنی میدهد


    اغلب نمی دانند که اگر ما هم? منابع خود را برای کسب تبحر در یک زمین? خاص زندگی متمرکز کنیم فوری به چه قدرت عظیمی دست پیدا می کنیم .


    خود را در چنان شرایط فکری قرار دهید که به خود بگویید " در اینجا موقعیتی وجود دارد که بیش از گذشته شادی کنم توان و قابلیت انجام هر چه را که لازم است دارم "


    اعتقادات ،قدرت ساختن و نابودی دارند . انسانها از این توانایی عالی برخوردارند که بتوانند از هر تجربه ای در زندگیشان مفهومی خلق کنند که قدرت آنان را از دستشان بگیرد یا اینکه واقعاً زندگیشان را نجات بخشد


    همواره قدرت افراد را در تغییر ناگهانی هر چیزی در زندگیشان دیده ام آموخته ام که منابع مورد نیاز برای تبدیل رویاهای ما به واقعیت در درونمان قرار دارند و فقط منتظر روزی هستند که تصمیم بگیریم بیدار شویم و حق خود را بگیریم .


    * نحو? تفسیر ما از وقایع است که تعیین کنند? اندیش? ما دربار? خودمان و چگونگی عملکردمان در آینده و شکل دهند? آنچه که امروز هستیم و آنچه فردا خواهیم شد می باشد .


    اگر همان کاری را کنید که همیشه می کرده اید به همان چیزی می رسید که تاکنون رسیده اید .


    اعتقاد دارم بیش از هر چیزی ،تصمیمات ما و نه شرایط زندگیمان سرنوشتمان را تعیین می کند


    فرد موفقی به من یاد داد ابتدا هدفم را بنویسم و بعد هیچگاه نگاهم را از روی آنچه نوشته ام برندارم مگر اینکه گام مثبتی در جهت رسیدن به آن بردارم .


    زندگی شما در همان لحظه ای که تصمیمی نو ،متعهدانه و سنجیده می گیرید تغییر می کند .


    تنها رسیدن به اهداف هیچگاه ما را در دراز مدت خوشبخت نخواهد کرد بلکه آنچه می شوید است که ، پس از غلبه بر موانع سر راه رسیدن به اهدافتان ،عمیق ترین و بادوام ترین احساس رضایت را به شما می دهد .



    اگر نمی توانید باید مجبور شوید ؛ اگر مجبور شوید می توانید !


    در مورد ضعف های دیگران و خود جر و بحث نکنید . در هنگام اشتباه ، آن را پذیرفته و درس بگیرید فوراً .


    شادی را می توان تا حدی بصورت ثمر? امیال و توانایی فدا نمودن آنچه که اکنون می خواهیم برای بدست آوردن آنچه که نهایتاً می خواهیم تعریف نمود .


    ذهن افراد موءثر بسوی موفقیتها گرایش دارد نه مشکلات . آنان موقعیتها را تقویت میکنند و بدنبال یافتن مشکلات هستند


    هر یک از ما مایل است فکر کند که هر چیزی را آنگونه که هست می بیند و خود را بیطرف بداند اما اینطور نیست . ما دنیا را آنگونه که هستیم – یا شکل گرفته ایم – و نه آنگونه که هست می ینیم .


    دریافته ام شانس کاملاً قابل پیش بینی است اگر شانس بیشتری می خواهید از موقعیتها بیشتر استفاده کنید فعالتر باشید و بیشتر خودتان را نشان دهید .


    مردان و زنان موفق خیال پردازان بزرگی هستند آیند? خود را بصورتی ایده آل از هر جهت تصور می کنند و هر روز برای رسیدن به آن دیدگاه یا هدف دور تلاش می کنند .


    به دنبال یافتن نکته ای مثبت در هر فرد و موقعیتی باشید . تقریباً همیشه آن را خواهید یافت .


    افراد موفق بدنبال موقعیتهای کمک به دیگران هستند اما ناموفق ها همیشه می پرسند"از این چه چیزی نصیبم میشود "


    غبطه خوردن به افراد موفق در شما نیروی منفی ایجاد می کند اما ستایش کردن آنها نیروی جاذب? مثبتی می سازد که شما رابه سمتی می کشاند که هر چه بیشتر شبیه افرادی شوید که دوست دارید شبیه آنان باشید .


    هیچ کسی آنقدر زنده نمی ماند که بتواند هر چیزی را که باید بیاموزد از ابتدا یاد بگیرد برای موفق شدن باید افرادی را بیابیم که قبلاً بهای آموختن چیزهایی را که برای دستیابی به اهدافمان نیاز داریم پرداخته باشند .


    هر چه بیشتر بدنبال آسایش خاطر باشید کمتر آن را می یابید اما هر چه بیشتر در جستجوی موقعیت باشید بیشتر احتمال دارد به آسایش خاطری دارد که می خواهید برسید .


    همیشه آینده را نسبت به گذشته ترجیح دهید . اکنون چه کنیم ؟


    توانایی انضباط بخشیدن به خود ،برای به تاخیر انداختن احساس لذت در کوتاه مدت جهت بهره مندی از پاداشهای بزرگتر در آینده لازم? قطعی موفقیت است .


    هر چه را عمیق باور داشته اید برایتان به واقعیت تبدیل می گردد .



    نمی توانید اختیار آنچه را که برایتان اتفاق می افتد در دست بگیرید اما می توانید اختیار رفتارتان نسبت به آنچه را که برایتان اتفاق می افتد را داشته باشید و بدین ترتیب بجای اینکه به تغییرات اجازه دهید اربابتان شوند شما ارباب تغییرات خواهید شد .


    هر چه از خود اعتبار بیشتری به دیگران بدهید اعتبارتان بیشتر می شوید هر چه بیشتر به دیگران کمک کنید آنها هم بیشتر مایل به کمک کردن به شما می شوند .


    شکست واقعه ای منفرد و ناگهانی نیست . یک شبه رخ نمیدهد . بلکه شکست از چند اشتباه در قضاوت تشکیل گردیده که هر روز تکرار شده اند .


    یا شما روز خود را اداره می کنید یا روز است که شما را اداره می کند .


    ارزش اصلی زندگی بدان چیزی نیست که بدست می آورید بدان چیزی است که می شوید .


    برای حل هر مشکل " اولاً چه باید بکنم ؟ چه چیزی می توانم مطالعه کنم ؟ و از چه کسی بپرسم ؟ "


    باید مسؤلیت شخصی داشته باشید . نمی توانید شرایط ، فصول یا جهت وزش باد را عوض کنید اما می توانیدخودتان را تغییر دهید این چیزیست که به عهد? شما است .


    روز خود را با نگاه مستقیم به چشمان خود در آینه و گفتن " دوستت دارم " به پایان برید این کار را به مدت 30 روز انجام دهید و بینید چگونه تغییر می کنید .


    اول باید باور کنید زیرا باورهاتان تعیین کنند? اعمالتان و اعمالتان تعیین کنند? نتایجتان هستند .


    بیبشتر نگران شخصیت خود باشید نا اعتبارتان ،شخصیتتان آن چیزی است که هستید در حالیکه اعتبارتان تنها آن چیزیست که دیگران در مورد شما می اندیشند .


    امروز روز زندگی شماست . تنها زندگی که از آن اطمینا دارید . حداکثر بهره را از امروز ببرید . به چیزی علاقمند و از خواب برخیزید . یک سرگرمی ایجاد و بگذارید بادهای اشتیاق شما را درنوردند . امروز را با احساس سپری کنید


    اینکه چه دارید ، که هستید ،کجا هستید یا چه می کنید سبب شادی یا ناراحتی شما نمی شود بلکه آنچه در مورد آنها می اندیشیدچنین می کند .


    بسیاری از مهمترین کارهای دنیا توسط افرادی صورت پذیرفته اند که وقتی اصلاً هیچ امیدی بنظرشان نمی رسیده به تلاش خود ادامه داده اند .


    موفقیت یعنی رسیدن بدانچه می خواهید ؛ خوشحالی یعنی خواستن آنچه که بدان دست پیدا کرده اید .



    بهترین کار نصیب کسی میشود که بتواند آن را بدون اینکه به عهد? دیگری بیاندازد یا بازگردد و عذر بیاورد ، انجام دهد


    چه کسی بود که گفت نمی توان انجامش داد ؟ به من بگویید او چه پیروزیهای بزرگی در کارنامه اش دارد که بتواند در مورد اینکه چه چیزی قابل انجام است و چه چیزی خیر ، قضاوت کند !



    وقتی مدارا کردن با افراد مخالف باشما و گفتن کلمات خوشایند به آنانی که تحسین نمی کنید را یاد نگرفته اید تا وقتی که عادت جستجوی خوبیهای دیگران بجای بدیهایشان را در خود شکل نداده اید ،موفق یا شاد نخواهید شد .


    لازم است بیاموزیم که بجای بر چسب زدن یا تبعیض قائل شدن به نفع این یا آن ، استعدادهای خود را در هم آمیزیم و نبوغ یکدیگر را تکمیل نماییم .


    فکر خود را غنی کنید . فابلیتهای خود را آزاد سازید موفقیت از درون شما آغاز می شود .





    زارعی ::: پنج شنبه 86/10/6::: ساعت 3:1 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    خلاقیت
    "به وجود آوردن ، تولید کردن و موجب شدن "1 را از معانی خلاقیت گفته اند . همچنین در معنی خلاقه داریم "نیرویی که موجب خلق آثار بدیع گردد."2 با توجه به این معانی ، می توان خلاقیت را نوعی توانایی دانست که به ایجاد چیزی منجر می گردد . یکی از اهداف اساسی آموزش و پرورش را نیز تربیت انسانهای خلاق دانسته اند و حتی جزو اولین اهداف دوره آموزش ابتدایی ، پرورش استعدادهای ذهنی کودکان و کمک به رشد خلاقیت آنها ذکر شده است .

    در گذشته ، وجود قوه خلاقه را در افراد موهبت الهی می دانستند و بر این باور بودند که فرد خلاق از ابتدا دارای این قدرت است و آموزش در این مورد هیچ نقشی ایفا نخواهد کرد . اگر چنین باشد ، نظام تعلیم و تربیت باید در سطح جهان فقط تعداد معدودی هنرمند خلاق و ارزشمند و افراد با استعداد پرورش دهد .

    اگر خلاقیت ذاتی باشد ، هوش هم باید از ابتدا ثابت باشد . بنا بر این ، اصلا آموزش و پرورش اصلا در این مورد نقشی ندارد و هیچ چیز از طریق آموزش یاد گرفته نمی شود و نیز هیچ فرصتی برای شکوفا شدن استعدادهای خلاق در دانش اموزان نداریم . " ولی باید گفت امروزه ، چارچوب روان شناسی به ما اجازه می دهد که بر این عقیده باشیم که فرآیند خلاقیت ذاتی نیست ."3 همین فرآیند روان شناسی به ما اجازه می دهد که بگوییم در اکثر افراد ، از کودکی قوه خلاقه وجود دارد و در طی سال های متمادی ، افراد ( بنا به هر دلیل ) یاد می گیرند که خلاق نباشند . در واقع ، آموزش دبستانی در مرحله ی اول و در مراحل بعدی والدین ، آموزش دیگر دوره ها و در نهایت جامعه از آنها می خواهد این گونه نباشند و مانند قبل فکر کنند و عمل کنند .



    نقش معلم

    بی تردید در پرورش و ایجاد خلاقیت در دانش آموزان ، معلمان نقش اول را ایفا می کنند و همه نیز مطمئنا از کلاس و درس علوم انتظار ایجاد یا پرورش قوه ی خلاقه را در دانش آموزان دارند . احتمالا هیچ کس به خلاقیت دانش آموز در ساختن جمله یا بیت شعری بدیع یا نوشتن انشایی با استفاده از لغات تازه آموخته شده ، توجهی ندارد . حتی اگر دانش آموزی سعی کرد جواب سوال را مانند جواب معلم یا کتاب ندهد و از نیروی ذهنی و خلاقه خود مدد گرفت و جوابی جدید و خلاقانه داد ، با پرخاش معلم مواجه می شود که : جواب سوال را نخوانده ای و بلد نیستی .

    در سطح کلان نیز دانش آموزانی به دانشگاه راه می یابند یا از نظر مدرسه موفق تر هستند که درس خوان تر باشند و سوالات را هر چه بیشتر و دقیق تر حفظ کنند و کلمه به کلمه جواب دهند . در واقع ، ما از دانش آموزان خواسته ایم خلاق نباشند و آنها با فراغ بال جواب دقیق خود معلم را به او تحویل می دهند .

    "متخصصان تعلیم و تربیت برای پرسش ها طبقه یندی هایی دارند ، مانند : پرسش های واگرا و هم گرا ، پرسش های مربوط به سطوح متفاوت یادگیری و پرسش های مربوط به تفکر انتقادی ."4 که در این مقاله بیشتر به پرسش های همگرا و واگرا و نقش معلم در این ارتباط می پردازیم .

    پرسش های همگرا را تفکر قالبی ، غیر قابل انعطاف و از قبل تعیین شده می دانند و جواب در پایان به یک نتیجه یا پاسخ مورد انتظار منجر می گردد . پرسش های واگرا ، که معمولا اعمال هوشی را منعکس می کنند ، با توجه به داده های حتی ضعیف دانش آموز به راحتی اندیشه یا فکری جدید را در یک موقعیت خاص به وجود می آورد .

    طبیعی است که در صد بسیار زیادی از معلمان به همان تفکر قالبی می اندیشند ، زیرا کتاب های درسی و امتحانات پایان سال از آنها چنین خواسته است . اگرمعلم با اعتقاد کامل به پرسش های واگرا توجه کند و به خلاقیت های دانش آموزان اهمیت بدهد ، ‌فراگیرندگان او باید در پایان سال تحصیلی در امتحان کتبی همان درس شرکت نمایند و به سوالاتی که اکثرا یا تماما همگرا هستند ، جواب دهند . پش معلم خود را موظف می داند که دانش آموز را وادار کند صرفا همان سوالات را حفظ کند و در یک فالب پاسخگو باشند .

    در یکی از سال های تحصیلی درس علوم امتحان نهایی کلاس پنجم سوال شده بود :" ممکن است در کدام یک از سیارات منظومه شمسی موجود زنده باشد ؟ چرا ؟ جواب کلیشه ای این بود که ممکن است در مریخ موجود زنده باشد ، چون از دیگر سیارات به زمین شبیه تر است . در بررسی اعتراضات ، وقتی سوال دانش آموزی را بررسی می کردیم ، به این جواب رسیدیم که : در هیچ سیاره ای ممکن نیست موجود زنده باشد ، چون در هیچ سیاره ای اکسیژن و جو وجود ندارد . و مصحح چون جواب را که ناشی از مطالعه ی دانش اموز و خلاقیت او بود ، موافق کلید نیافته  و نمره ای هم منظور نکرده  بود .

    یکی از دروسی که دانش آموزان فرصت و امکان بروز خلقیت دارند ، درس و ساعت کاردستی است . دانش آموزان ما هنوز نمی توانند به راحتی وسیله ای را در دست بگیرند . بچه ها که از اول همه جیز را آماده و مهیا داشته اند ، حوصله پرداختن به کارهای دستی را ندارند . آن قدر همه چیز برای آنها آماده است ، که دیگر نباید از دانش آموزان خود انتظار داشته باشیم که بیندیشند و چیزی ابداع کنند .



    وظیفه ی اولیا

    کودکان همواره در حال جستجو و کنجکاوی هستند . دائم سوال می کنند که با نوعی پرحرفی همراه می شود . از همه چیز هم سوال می کنند و پایانی برای آنها متصور نیست . معمولا سوالات از مسائل مذهبی و خصوصا خدا شروع می شود . خدا کجاست ؟ چقدر بزرگ است ؟ چرا می گوئید همه جا هست ؟ چرا ... ؟ تعداد محدودی از والدین هستند که اولا برای تمام سوالات جوابی در خور ذهن کودک دارند و ثانیا واقعا از آن همه سوال مستاصل نمی شوند .

    کودک گرایش و میل شدیدی به خلاقیت دارد . برای او یک ماشین اسباب بازی بخرید ، کناره ی فرش ناگهان به خیابانی تبدیل می شود ، تصادف می کند ، زخمی می شود و ممکن است لحظاتی هم لنگ لنگان راه برود . انواع بازیهای ساختنی را در اختیار او قرار دهید تا ببینید چه شکل های زیبا و و سایل بدیعی می سازد . ولی همان طور که گفته شد ، به سبب ماهیت آموزش رسمی ما ، و روش های رایج ، مدارس معمولا مانع کنجکاوی و خلاقیت هستند ، آموزگار چندین دانش آموز ، که به طور معمول کمتر از 30 نفر نیستند را در اختیار دارد . و باید مطمئن شود که آنها درس را یاد گرفته اند . در کلاس آزمایش و گروه بندی لازم است که به دلیل تعداد زیاد دانش آموزان ، آنان فرصتی برای بروز خلاقیت ندارند . دانش آموز باید تمام مطالب را بداند و امتحان دهد . وقتی آزمایش ها تمام شد ، وقت برگزاری امتحان است و دیگر وظیفه آموزش و مدرسه پایان یافته تلقی می شود .

    "تارنس پس از تحقیقات گسترده ای که در مورد خلاقیت کودکان به عمل آورد ، به نتیجه رسید که منحنی خلاقیت بسیاری از کودکان در حدود 10 سالگی افت می یابد و آنان هرگز خلاقیت دوره ی اولیه ی کودکی را باز نخواهند یافت ." 5

    این مسائل از جمله دلایلی است که بدون در نظر گرفتن نوع مدرسه ، کودکان به خانه و والدینی نیاز دارند که حس خلاقیت را در آنها زنده نگه دارند . تحقیق انجام شده در باره ی نقش والدین نشان می دهد که " ناثیر مادر ، در وضعیت حضور یا غیبت او ، به مراتب در ایجاد خلاقیت در اطفال بیشتر است ."6 والدین باید به فرزندان خود اجازه دهند بدون اینکه دچار تمسخر شوند یا احساس حماقت کنند ، سوال و اشتباه کنند .

    بانگاهی به بازیهای کودکان ، توعی خلاقیت را در آنها مشاهده می کنیم . مهمان بازی دخترها ، قدرت خلاقیت زیاد می خواهد که وسیله ای در بازی آنها به گونه ای دیگر تعبیر شود و مورد استفاده قرار گیرد . پسرها در یک اتاق کوچک ، زمین فوتبال به وجود می آورند ، دو سیب زمینی ، دروازه می شود .و مقداری کاموا توپ فوتبال و هیجانات بازی فوتبال و جرزدن ها شروع می شود . لازم است ضمن توجه به بازی های کودکان به اسباب بازی های آنها هم توجه کنیم . از خصوصیات وسایل بازی کودکان "تحریک قوه ی خلاقه ی کودک است . "7 ولی اگر به آنچه در اسباب بازی فروشی ها عرضه می شود ، دقت کنیم ، متاسفانه در اکثر موارد به محرک بودن اسباب بازی برای ایجاد قوه ی خلاقه توجه نمی شود .

    برای آشنایی با مشاغل ، بازیهایی مانند دکتر کوچولو ، پرستار ، نجار و از همه بدتر پلیس بازی تهیه کرده اند که تعدادی وسایل پلاستیکی آماده است . فروشندگان قصد سود جویی دارند ، ولی آیا والدین هم با خرید آنها می خواهند حس کنجکاوی کودک را ارضا کنند یا مسائل زندگی را آموزش دهند ؟ اگر صرفا و با توجه به خواسته ی بچه خرید می کنند ، هر قدر اسباب بازی گران تر باشد ، زیباتر جلوه می کند و بهتر است . آنچه در این میان اهمیت ندارد ، آموزش به کودک از طریق بازی و اسباب بازی است . متاسفانه اسباب یازی ها بیشتر تقویت کننده ی حس مصرف کنندگی هستند و از دیدگاه خلاقیت و ایجاد آن ، به آنها نگریسته نمی شود .

    گفتنی است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، قدم های موثری در تهیه اسباب بازی های گوناگون برداشته است ولی متاسفانه آن فراگیری لازم را بین خانواده ها ندارد و وزارت آموزش و پرورش ، گرچه کانون را جزو سازمان های تحت پوشش خود منظور می دارد ولی امورتربیتی همین وزارت در جهت نزدیکی به کانون برای استفاده ی دانش آموزان از حداقل امکانات آن ، فعالیتی ندارد . کتابخانه های کانون در شهرها راه و فعالیت خود را دارند و مخاطبانی به خصوص را جذب می کنند و مجموعه ی آموزش و پرورش آنها را مانند بیگانگان نگاه می کنند .



    امکانات ما برای ایجاد خلاقیت

    امکانات ما تا چه اندازه است و آیا اصولا جواب گوی نیاز فعلی جامعه ی جوان ما هست یا خیر ؟ آیا می توانیم با این امکانات انتظار داشته باشیم که کودکانی خلاق تربیت کنیم ؟ امکانات برای ایجاد خلاقیت را در سه قسمت بررسی می کنیم :

    الف ) کتب درسی مدارس

    کتب درسی و آموزشی ما به دلایل گوناگونی که از بحث این مقاله خارج است ، به طور یکسان برای دانش آموزان کل کشور ارائه می شود . دانش آموز شمال یا جنوب کشور ، باهوش و یا دیر آموز از منبع یکسانی برای آموزش بهره می گیرند . حتی مدارس غیر انتفاعی کاری فوق العاده تر از توضیح بیشتر همین کتب انجام نمی دهند . این کتابها به گونه ای تنظیم شده اند که انگیزه ی کمی برای فعالیت به وجود می آورند . همین که دستگاه تعلیم و تربیت کتاب را بی کم و کاست به مغزدانش آموزان تحویل داد و او هم طوطی وار آن را حفظ کرد ، انتظار از کتاب درسی تمام می شود . گرچه سعی شده که کتاب های علوم ابتدایی عوض شده و مقداری به خلاقیت های دانش آموزان توجه شود  ، تا هنگامی که با مشکل توزیع یکسان مواد آموزشی در کشور مواجه هستیم و تا آن هنگام که برنامه ریزان آموزشی برای کل دانش آموزان تحت پوشش با توجه به مقتضیات فرهنگی ، طبیعی ، اقتصادی و اجتماعی آنان کتاب درسی تهیه نکنند ، مشکل توزیع همسان وجود خواهد داشت .

    شکی نیست که اگر بهترین کتاب های درسی را هم داشته باشیم ، باز هم باید منابعی برا ی مطالعه ی بیشتر معلمین و دانش آموزان در اختیار آنان قرار دهیم . متاسفانه منابع اضافی برای مطالعه یا معرفی نمی شود و اگر هم فهرستی ارائه شود ، به مساله ی کمبود بودجه بر می خوریم .

    ب ) معلم و مسئولان آموزشی

    ما از معلم ، دبیر و حتی استاد دانشگاه انتظار داریم فرد خلاق تربیت کنند . در حالی که آنان ابتدا باید علم کار یا حداقل علاقه ای به ایجاد قدرت خلاقیت در افراد داشته باشند . می دانیم که هم علم و هم علاقه برای بروز به ابزار احتیاج دارند . مسئولان آموزشی ما با آشنایی با فناوری ، می توانند طریق ارتباط سریع و صحیح با دانش آموزان زا بیاموزند بعد با استفاده از ابزار مناسب ، سعی کنند راه به دست آوردن اطلاعات صحیح و دقیق  را به دانش آموزان آموزش دهند تا آنها بتوانند به افق های بالاتری از علم دست یابند .

    برای ایجاد تفکر علمی در کودکان ، باید معلم خلاق داشته باشیم تا بتوانند از ابزارها و وسایل ، به طور صحیح استفاده کند . معلمانی هستند که با کمترین ابزار سعی می کنند بیشترین بهره ی آموزشی را برسانند . ولی به هر حال وسایلی هست که راه رسیدن به کار را تسهیل می کند و وقت معلم را هدر نمی دهد و او می تواند با استفاده از برخی وسایل به بعد بالاتری از آزمایش و علم همراه با دانش آموزان دست یابد .

    گرچه معلمان در مشکلات اقتصادی غرق شده اند ، شکل و حرکت مسئولان به گونه ای است که به تعداد اندکی معلم و دبیر خلاق ، توجه داده نمی شود . برای مثال ، در انتخاب بهترین معلمان و دبیرانی که هر سال از طرف وزارت متبوع تعیین می شوند ، تا چه اندازه به علم و عمل توجه نشان داده می شود . بخشنامه ها انشاالله دقیق اجرا می شوند ، ولی در اکثر موارد آنچه تعیین نمی شود ، افراد با صلاحیت علمی است .

    بدون آموزش به مسئولان تعلیم و تربیت ، نباید انتظار داشت که آنها  به مسائل مربوط به خلاقیت دانش آموزان توجه نشان دهند . باید راه رساندن دانش آموزان به تفکر خلاق را آموزش داد و تا همان حد هم انتظار داشت .

    پ ) تجهیزات

    برای آنکه بتوانیم در راهی که شروع کرده ایم یا می خواهیم آغاز کنیم ، موفق باشیم ، به ابزار و وسایلی خاص نیازمندیم . گرچه در مناطق در مورد تشکیل کارگاه یا آزمایشگاه مرکزی برای دانش آموزان اقدام شده است ، متاسفانه اکثر افرادی که عهده دار کار عملی در این مکان ها هستند یا تبحربه لازم را ندارند یا چون نمی توانستند در دبستان یا مدرسه راهنمایی آموزگار یا دبیر خوبی باشند ، به این سبب ، آنها را فرستاده اند که با دانش آموزان کار نداشته باشند !! از طرف دیگر ، دانش آموز حین کار در این مکان ها باید به شدت مراقب وسایل باشد ، چه حتی خسارت غیرعمدی به وسایل مستلزم جبران خسارت است و این مورد هم دانش آموزان را نسبت به انجام دادن کار دلسرد می کند .

    وزارت ، با توزیع جعبه های علوم و ریاضی در مدارس ، سعی کرده است آموزش را از سخنرانی صرف معلمان تغییر دهد . از آنجا که این جعبه ها از طریق شرکت تاسیس شده تهیه می گردد به نظر می رسد بیشتر سوددهی مورد نظر قرار گرفته است ، چون روز به روز از کیفیت وسایل کاسته می شود و آنچه مورد نظر قرار نمی گیرد ، این است که وجود همین جعبه ها ، از قوه ی ابتکار و خلاقیتی که حتما در آموزگاران است ، می کاهند .

    کتابخانه هایی در مدارس وجود دارد که از نظر بودجه و کتاب ، وضعیت مشخصی ندارند . در برخی از ادارات واحد کتابخانه و حتی فروشگاه کتاب وجود دارد . دفتر تجهیزات امور مدارس نیز خود را عهده دار وظایفی می داند . مربیان تربیتی و مدیران مدارس با حداقلی از تخصص می کوشند کتابخانه مدارس را تجهیز و اداره کنند . ولی در اکثر مدارس محیط کتابخانه مناسب نیست ، جایی برای مطالعه وجود ندارد ، کتاب ها روی هم انباشته شده است و ... در نهایت ، دانش آموز جای برای مراجعه جهت مطالعه ی اضافی در موردی دروس خود را ندارد .

    مساله ی استفاده از مجلات علمی خود مشکلی دیگر است . مسئول فلان مدرسه از مجله ای خوشش نمی آید دستور حذف آن را از کتابخانه می دهد ! مدیرکل بخشنامه دارد ، رئیس منطقه هم دستور می دهد ! آیا عیبی دارد دانش اموزان از روزنامه و مجله ای که با نظارت دیگر وزارت ها چاپ و منتشر می شود و مفید نیز هست ، استفاده کنند و حتی برای بهره برداری صحیح و مناسب از آن تبلیغ هم بکنیم ؟



    نتیجه گیری

    تا زمانی که بودجه مساله ی اصلی آموزش و پرورش است ، حرف از ایجاد و پرورش خلاقیت ، کاری بیهوده است چرا که در هر برنامه ریزی ، در نهایت به این مساله بر می خوریم و اگر محل ایجاد خلاقیت را درسطوح بالای تحصیلی بدانیم ، ظلم عظیمی در حق افردی که به دلایل متعدد از ادامه تحصیل محروم شده اند نیز روا داشته ایم .

    مسئولان آموزشی و امکانات و تجهیزات ما ، به برنامه ریزی جهت ایجاد خلاقیت کمک نمی کنند ، درصد قبولی ملاک تصمیم گیری هاست . همه ی کوشش افراد در این جهت معطوف می شود که دانش آموزان کلمه به کلمه کتاب را حفظ کنند و نقطه به نقطه تحویل دهند . اگر گاهی هم جرقه ای زده می شود ناشی از برنامه ریزی افراد نیست . معلمان ، دبیران و والدین و رابطه ی آنها را با یکدیگر بررسی کنید ، متوجه می شوید که هیچ کدام در این زمینه نقشی ندارند . زیرا اگر به این گونه بود ، سال به سال باید افراد خلاق از منطقه ای خاص از نظر تعداد رشد داشته باشند . کتاب های درسی هم مطمئنا مشوق آنها به این کار نیست و اگر هم افرادی طرحی داشتند به سختی توانسته اند آن را به نتیجه برسانند . چون بقیه آموزشها نسبت به مساله ی خلاقیت بی توجه بوده اند . معاونت آموزش متوسطه به این موضوع توجه نشان داده است و جشنواره برگزار می کند و آنها که مسئولان اصلی آموزش کودکان اند (آموزش ابتدایی و معلمان) به بوته ی فراموشی سپرده شده اند . اگر علم در کودکی را مانند نقش بر سنگ زایل ناشدنی می دانیم ، باید دیدگاه و نظر خود را در مورد پرورش قوای خلاقه ی کودکان تغییر دهیم .



    پشنهادها

    1-وقتی سن ایجاد خلاقیت را قبل از ده سلگی دانستیم ، طبیعی است که راههای پرورش آن را باید در برنامه های آموزش ابتدایی جستجو کنیم . پس مرحله ی اول ، تغییر دیدگاه برای پرورش یا آموزش خلاقیت است .

    2- محل شناسایی افراد خلاق و با استعداد فقط کلاسهای علوم یا ریاضی نیست . در دیگر دروس هم افراد  خلاق می تواند وجود داشته باشند . گرچه هنوز  برای اینکه فرد خلاق شود بهره ی هوشی بالایی ثابت نشده است ولی داشتن حداقل بهره ی هوشی هم لازم است و اگر صرفا کار عملی و علمی را نشانه ی خلاق بودن فرد می دانیم ، بهتر است ابتدا با برگزاری برنامه هایی که احتیاج به کار دستی دارد ، برای شناسایی افراد اقدام کنیم . به نظر می رسد اگر کودکی توانست وسیله ای با مقوا درست کند ، یا جمله ای جدید بنویسد ، رگه هایی از خلاقیت در او وجود دارد . در هر صورت با اجرا و برگزاری برنامه های مختلف و با استانداردی صحیح می توان افراد خلاق را شناسایی کرد .

    3- پس از شناسایی افراد خلاق ، مساله ی تحت پوشش قرار دادن آنها هم مهم است . این تحت پوشش قرار دادن باید شامل دادن امکانات اضافی برای مطالعه و کار عملی باشد ، نه اینکه آنها را در یک شبانه روزی جمع کنیم و دائما آنها را زیر نظر داشته و به  محفوظات آنها دائم بیفزائیم . به هر حال فرد خلاق از خود نیز می باید حرکت و جوششی داشته باشد .

    4- افرادی که در مراحل اول جزو دانش آموزان تحت پوشش قرار نمی گیرند ، نباید فراموش شوند . با ایجاد اتاقهای علمی ، که شامل آزمایشگاه های محدود ، اتاق جغرافیا ، ریاضی و ... است ، همیشه افرادی را در حال تحقیق و علم آموزی خواهیم داشت . نباید از شکستن یا خراب شدن ترسید . چون اگر این مورد حتی به ذهن راه یابد ، سرانجام کار به هیچ وجه موفقیت آمیز نخواهد بود . انتظار نداریم مانند کشورهای فرانسه و ژاپن باغ های علوم ایجاد کنیم ، ولی حداقل امکاناتی لازم است .

    5- هر یک یا دو ماه یکبار ، افرادی را از چند منطقه از هر استان گرد آوریم و طی یک آموزش فشرده ، کارهای گذشته را با آنها مرور کنیم و برنامه های جدید را به آنها ارائه دهیم . کتاب های علمی و ارزان قیمت در اختیار افراد قرار دهیم ، نتایج کارها را بررسی کنیم و دلگرمی لازم را برای ادامه ی کار به افراد بدهیم .

    6- لازم است در این مورد ، نظر موافق مدیران کارخانجات و کارگاه های نزدیک محل آموزش را جلب کنیم . ما باید علایق افراد تحت پوشش را به دقت بشناسیم و گردش های علمی هدفداری برای انها تدارک ببینیم . شناسایی سنگ ها ،گل های بیابان ، نحوه ی آبگیری آنها و ... در یک گردش علمی قابل بررسی است .

    7- پس از توضیح اهمیت موضوع برای مسئولان ، باید کار بازنگری کتاب های درسی شروع شود . مساله ی بعد ، آموزش معلمان و اهمیت دادن به افراد خلاق در این جمع است . تا زمانی که انتظارات خود را برای معلمان و دبیران نگوئیم ، نباید انتظار داشته باشیم آنان به مساله ی خلاقیت توجه نشان دهند .

    8- قبل از هر کار باید مساله ی بودجه را مشخص و حل کرد . مسئولان باید بدانند که دریچه های تحقیق باید برای دانش اموزان گشوده شود و بهره ی آن هم آنی نیست که بلافاصله نتایج مادی آن مشخص شود . متاسفانه معضل اصلی آموزش و پرورش در کشورهایی مانند ایران ، نداشتن بازده اقتصادی مشهود از فعالیت های آموزشی فعلی است که باعث می شود برنامه ریزان به هر حرکت و برنامه ی جدید آموزش و پرورش بی توجه باشند .

    والسلام



    ارجاعات :  

    1-      عباس ، آریانپور ، فرهنگ کامل انگلیسی فارسی (تهران : امیرکبیر ، 1370)

    2-      محمد ، معین ، فرهنگ فارسی ، (تهران : امیرکبیر ، 1371)

    3-      فرخنده ، مفیدی ،  آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستان ، ( تهران : پیام نور ، 1370)

    4-      گروه علوم تجربی دفتر برنامه ریزی راهنمای ندریس علوم تجربی اول دبستان (تهران : وزارت آموزش و پرورش ، 1373)

    5-      فرج ا... ، فرنودیان ، محتوای درسی و پرورش خلاقیت دانش آموزان ، رشد تکنولوژی آموزشی ، سال پنجم ، شماره 7 ص 12

    6-      آدامز ، میلر ، روانشناسی کودکان محروم از پدر ، ترجمه ی خسرو باقری ، محمد عطاران ،( تهران :


    زارعی ::: چهارشنبه 86/10/5::: ساعت 8:10 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    چه بخوریم تا تمرکز فکری بهتری داشته باشیم روزنامه جام جم نظریه های مختلفی درباره نوشیدنی ها و غذاهایی که تمرکز را بالا می برند، وجود دارد. از کافئین قهوه گرفته تا شکر و پروتئین که معتقدند تمرکز را افزایش می دهد. حتی کار به جایی رسیده است که مکمل های غذایی خاصی برای این منظور به بازار آمده اند تا حافظه ، توجه و عملکرد مغز را بهبود ببخشند. اما واقعا در شرایطی که باید تمام ذهن متمرکز یک موضوع مهم باشد چه کمکی می توان به مغز و ذهن رساند؟ آیا واقعا مواد غذایی خاصی باعث تقویت هشیاری و آگاهی می شوند و ما می توانیم با مصرف آنها و با خیال راحت در امتحان ، مصاحبه شغلی یا کنفرانس شرکت کنیم؟! اگر به صحبتها و گزارش های متخصصان توجه کنیم ، با اخبار خوب و بدی در این باره مواجه می شویم. اول این که نمی توان از تاثیر غذا روی ذهن و قدرت تفکر چشم پوشی کرد و حتما تاثیراتی وجود دارد و اما دوم این که هیچ غذای جادویی خاصی وجود ندارد که بتواند قدرت ذهنی افراد را به صورت معجزه آسا افزایش دهد. بنابراین باید واقعگرا بود و به صورت مبالغه آمیز با این مساله برخورد نکرد. اما یک خبر خوب و تازه در این زمینه وجود دارد و آن ، این که بعضی غذاها برای کوتاه مدت باعث افزایش تمرکز فرد می شود و تحقیقات انجام شده نشان می دهد فواید بعضی مواد مغذی و اثرات آنها روی عملکرد مغزی مشخص شده و بررسی ها برای اعلام نتایج نهایی ادامه دارد. بعضی موارد که به نظر می رسد اثرات مثبتی روی ذهن دارند، به شرحی است که توضیح داده می شود اما این که اثرات آنها چقدر مثبت یا منفی است ، جای بحث دارد. یک فنجان قهوه به همراه شکر بسیاری از مردم حاضرند سقم بخورند که قهوه همراه با شکر در شرایطی که آنها به تمرکز فراوانی نیاز داشته اند به کمک آنها آمده و کاملا موثر بوده است. افراد زیادی به این مساله و مسائلی از این قبیل باور دارند و معتقدند موادی مثل قهوه ، چای ، مواد شیرین مثل بستنی یا شیرینی جات و یا مواد غذایی که از هر دو ماده مذکور دارند، مانند شکلات و نوشیدنی های مقوی مثل لیموناد ذهن آنها را باز و آماده تفکر بهتر می کند. دکتر ویلسون ، سخنگوی انجمن رژیم غذایی امریکا معتقد است کافئین موجود در قهوه می تواند در رفع خستگی مفید باشد و به فرد انرژی بدهد؛ اما این اثر کاملا کوتاه مدت است و در اصل خصوصیات فردی است که طول مدت اثر و یا واکنش نسبت به چنین موادی را تعیین می کند. بعضی از مردم با مصرف این مواد احساس بهتری دارند و به علت اثرات تحریکی این مواد، میزان ضربان قلب آنها افزایش می یابد، در حالی که بعضی دیگر احساس ناراحتی می کنند و عصبی می شوند. همین حالات ناراحتی و عصبی شدن می تواند تمرکز فرد را مختل و مساله را بغرنج تر کند. حتی اگر فردی با مصرف این گونه مواد غذایی احساس بهتری داشته باشد، به هر حال بعد از رفع اثرات این مواد غذایی دوباره به حالت قبلی برمی گردد و گاهی اگر این مواد بیش از حد مصرف شود، مشکل ساز می شود؛ چراکه اثبات شده مصرف بیش از حد قهوه به دلیل داشتن کافئین زیاد باعث از بین رفتن تمرکز می شود. از سوی دیگر، اثر شکر بر هشیاری و آگاهی کمی پیچیده تر به نظر می رسد. این واقعیت وجود دارد که مغز از گلوکز به عنوان منبع اصلی سوخت استفاده می کند. در یک مطالعه که روی 20 نفر انجام شد، از نوشیدنی شیرین یا کربوهیدرات ها استفاده شد و در هیچ کدام از آنها وضعیت حافظه به طور مشخص بهتر نشد. تنها نتیجه ای که به نفع مواد شیرین تمام شد، این بود که غذاهای بسیار شیرین اثراتی سریع ، کوتاه مدت و مثبت بر توانایی ذهنی دارند. پروفسورگلد، استاد روان شناسی و علوم اعصاب دانشگاه ایلینویز معتقد است در کل گلوکز (قند) اثراتی بر حافظه و یادگیری دارد، اما دخالت دیگر فرآیندها مثل استرس و تفاوت فردی سوزاندن گلوکز را نباید نادیده گرفت. او در آزمایش های خود به این نتیجه رسیده است که هر چه مقدار مصرف گلوکز بالاتر باشد، اثرات بر روی حافظه بهتر و بیشتر می شود، اما وقتی به یک مقدار خاصی می رسیم ، دیگر شرایط بهتر نمی شود و حتی بدتر می شود و حتی اگر گلوکز از یک حد بالاتر بود، حافظه مختل می شود. برای صبحانه چه میل دارید: استیک یا شیرینی؟! این روزها نبرد بین کربوهیدرات و پروتئین بسیار زیاد شده است و بخصوص رژیم های پرپروتئین و کم کربوهیدرات اثرات مطلوبی در کاهش وزن و افزایش هشیاری از خود نشان داده اند. البته نه قندها و نه پروتئین ها نقش مستقیمی در توانایی فرد برای تمرکز ایفا نکرده اند و به عنوان منبع قدرت مغزی به حساب نمی آیند. اما نباید کل تاثیرات را نادیده گرفت. در بدن ، کربوهیدرات ها (قندها) به گلوکز تبدیل می شوند که این کار حداقل 2 تا 4 ساعت طول می کشد، در حالی که تجزیه پروتئین ها حداقل به 4 ساعت زمان لازم دارد. بنابراین نمی توان گفت یک ماده غذایی اثرات معجزه آسایی بر حافظه داشته باشد، بلکه متخصصان تغذیه معتقدند ترکیبی از غذاها مثل میوه جات ، سبزیجات ، غلات و دیگر مواد غذایی در کل باعث بهبود سلامت جسم و ذهن می شوند و اگر فردی رژیم غذایی سالمی داشته باشد، کل فعالیت های جسمی و ذهنی او در حد مطلوب و مورد نظر قرار می گیرند. عامل دیگری که ممکن است با تمرکز ذهن افراد رابطه داشته باشد، پرخوری یا کم خوری است. اگر فردی قبل از انجام یک کار مهم ، پرخوری کند، احساس خواب آلودگی می کند؛ زیرا گردش خون از مغز به سمت معده منحرف می شود تا عمل هضم غذا به بهترین نحو صورت گیرد. از سوی دیگر افرادی که کالری کافی دریافت نمی کنند و از وعده غذایی خود صرف نظر می کنند یا تحت رژیم های سخت غذایی قرار دارند، نمی توانند تمرکز خوبی داشته باشند و حواس آنها براحتی پرت می شود. بعلاوه تحقیقات نشان داده است کودکانی که صبحانه میل می کنند، حافظه کوتاه مدت بهتری نسبت به همکلاسی های خود که صبحانه نمی خورند، دارند. در ضمن کودکانی که صبحانه های پر کالری می خورند (مثل کیک ، شکلات ، شیرینی و...) تمرکز خوبی ندارند. رژیم های غذایی پرچرب نیز روی آگاهی و تمرکز، اثرات منفی دارد، به صورتی که حافظه و یادگیری تضعیف می شود پس نمی توان از افرادی که غذاهای پرچرب می خورند، انتظار هوش آنچنانی داشت. سوپ مکمل؟! قفسه های مغازه ها و یا داروخانه ها پر از قرص ها، شربت ها و مکمل های ویتامین ، املاح و موادگیاهی است که روی همه آنها قید شده که از نظر جسمی و ذهنی ، باعث تقویت شما می شوند. تعداد این مواد آنقدر زیاد است که قابل شمارش نیست ، اما مطمئن باشید این مواد آن طور هم که درباره آنها تبلیغ شده ، سودمند نیستند و اگر یک امتحان یا مصاحبه بزرگی در پیش دارید، بهتر است برای تقویت حافظه و تمرکز خود، بر روی این مواد حساب باز نکنید. گزارش هایی وجود دارد که می گوید ویتامین های B، C، E، بتاکاروتن و منیزم می توانند قدرت مغز را تقویت کنند. اما هیچ کس ثابت نکرده که قرصهای حاوی این مواد بتوانند باعث تقویت حافظه و تمرکز شوند. در ضمن وقتی مقدار زیادی از این مواد در غذاهای طبیعی وجود دارند، چرا به سراغ قرصهای آنها برویم؟ ویتامین Cرا براحتی در مرکبات می توان یافت. بتاکاروتن در هویج ، اسفناج و دیگر سبزیجات برگدار و برگ سبز وجود دارد. قرصهای ویتامین و مکمل موارد مصرف خاصی دارند و هیچ وقت نمی توانند جای مواد غذایی را بگیرند. بتازگی نظریه هایی مطرح شده که قابل توجه است. مثل مواد غذایی حاوی اسیدهای چرب امگا3 (مثل ماهی)، وین پوستین (که در یک گیاه وجود دارد)، یا کولین (ماده مغذی اصلی موجود در لسیتین) دارای اثرات خاصی هستند و بر سلامت ذهن ، تاثیرات مثبتی دارند و محققان در تلاشند ترکیبی از این مواد را در اختیار افراد بگذارند تا قدرت حافظه آنها تقویت شود. برای یک روز بزرگ آماده شوید فکر نکنید اگر غذای خاصی مصرف کنید، تمرکز و حافظه شما قدرت خارق العاده ای پیدا می کند. اگر امتحان یا مصاحبه ای در پیش دارید و دوست دارید حافظه و تمرکز شما قدرت خوبی داشته باشند، نکات زیر را به یاد بسپارید: - کارهای لازم را برای آمادگی خود، از قبل انجام دهید، سر فرصت و بدون عجله. - شب قبل ، خوب بخوابید. - ورزش را در برنامه زندگی خود به طور منظم در نظر بگیرید. - یک رژیم غذایی متعادل و حاوی تمامی گروههای غذایی مصرف کنید. به هیچ وجه از ماده غذایی خاصی به منظور تقویت حافظه استفاده نکنید ؛ چون ممکن است وضعیت شما را بدتر کند. از غذاهای طبیعی و سالم در حد معقول استفاده کنید تا ذهن شما برای هر کاری آماده باشد


    زارعی ::: چهارشنبه 86/10/5::: ساعت 8:5 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    تشویق و تنبیه ، اصلی مهم در تربیت اسلامی طبیعت انسانها به گونه ای است که وقتی در انجام امور مورد تشویق قرار می گیرند ، معمولاً در صدد بر می آیند تا آن امور را بهتر انجام دهند . بدون تردید تشویق و ترغیب از مهمترین ارکان روان شناسی تربیتی و عاملی مؤثر در تحریک انگیزش های پیشرفت و عملکرد فرد در فرایند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است . همه انسانها حتی بزرگسالان ، تا آخر عمر نیاز به تشویق دارند . تشویق موجب رغبت و دلگرمی و نشاط و تحرک می شود و انسان را به جدیت وادار می کند . انسانی که مورد تشویق قرار بگیرد احساس آرامش و رضایت خاطر و اعتماد به نفس می کند و برای جدیت بیشتر و تحمل دشواری ها آماده می گردد . برعکس ، اگر مورد نکوهش یا ناسپاسی قرار گرفت دلسرد و بی رغبت می شود و احساس حقارت و ضعف می کند و نمی تواند از استعدادهای خویش به نحو مطلوبی استفاده نماید . اصل تشویق و تنبیه به عنوان امری مسلم در تربیت اسلامی شناخته و پذیرفته شده است . اصولاً بهشت و جهنم ، انذار و تبشیر پیامبران ، آیه های مربوط به پاداش و کیفر ، وعده و وعیدهای شوق انگیز و خوفناک و ... همه جلوه هایی از تشویق و تنبیه هستند . خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید ( سوره بقره ) می فرماید : " ای پیامبر به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند بشارت بده که جایگاه آنان در قیامت ، باغستان هایی است که نهرهای آب در آن جاری است ." حضرت علی علیه السلام در فرمان تاریخی خود به مالک اشتر که او را به فرمانروایی مصر برگزیده بود ، دستور می دهد : که مبادا نیکوکار و بدکردار پیش تو یکسان باشند ، زیرا چنین روشی نیکوکار را از کردار نیک دور ساخته و بدکردار را به کار بد سوق می دهد . یکی از روش های مؤثر در تربیت ، تشویق کارهای خوب کودک است . تشویق در روح و روان کودک اثر می گذارد و او را به انجام اعمال نیک تحریض و ترغیب می کند . دیدگاه امام خمینی (ره) درباره تشویق کودکان و تعلیم و تربیت دیدگاهی وسیع ، عمیق و دقیق داشته اند و در زمینه های تخصصی تعلیم و تربیت چنان دیدگاه و عملکردی ازخود نشان داده اند که گویی در این رشته تحصیل کرده اند ؛ مثلاً درباره تشویق کودکان ، کارشناسانه به جزییات نقاشی کودکی توجه نشان می دادند . به این مورد توجه کنید : روزی یکی از بچه های اقوام امام ، پیش ایشان می رود و نقاشی قشنگی را به امام نشان می دهد . امام به نقاشی او خوب نگاه می کنند و از او می پرسند : " این نقاشی را خودت کشیده ای ؟ " بچه جواب می دهد :‌ " نه ، نقاشی را کس دیگری کشیده ، من فقط آن را رنگ زده ام ." امام از صداقت بچه خیلی خوششان می آید ، به او می گویند . " بارک الله ، خیلی قشنگ رنگ آمیزی کرده ای ... " و یک جعبه مداد رنگی به بچه جایزه می دهند . موردی دیگر یکی از دوستان که همراه با خانواده به دستبوسی حضرت امام نائل شده بود ، بعد از آن به حقیر مراجعه کرد و گفت : " پسرم که کلاس پنجم دبستان است ، دفتر نقاشی اش را برای تقدیم به امام آورده بود اما محافظان مانع آوردن آن به خدمت امام شدند . برای همین خیلی ناراحت شده است . " دفتر نقاشی را گرفتم و دو روز بعد ، ضمن توضیح ، خدمت امام تقدیم کردم . حضرت امام با دقت تمام اوراق آن را ملاحظه فرمودند و از مشاهده نقاشی اول که عبارت از تانکی بود که چرخ های آن را مداد تراش و تنه آن را کتاب و لوله شلیک آن را مداد و سرنشین آن را یک طفل دانش آموز تشکیل داده بود ، متبسم شدند و سپس دستور فرمودند که برای تشویق این دانش آموز خردسال و همین طور طراح آن دفتر که به وسیله امور تربیتی منطقه 3 آموزش و پرورش تهران تهیه شده بود ، جایزه ای متناسب اهدا شود . صورت های تشویق : تشویق به سن و درک کودک ونوع عمل او بستگی دارد . طبیعی است که کودک خردسال ، معنی دوستی اولیاء و تشویق آنها را به خوبی می داند . برای کودک چهار ساله یک شکلات ممکن است به اندازه یک هدیه قابل توجه که به فرد بزرگسال تقدیم می کنیم ، ارزش داشته باشد . تشویق صور مختلفی دارد . گاه به صورت دلجویی است ، گاه یک عبارت محبت آمیز ، برخی اوقات یک نگاه توأم با لبخند و نشاط ، زمانی وعده تعریف یک قصه ، و گاهی دادن یک بسته کوچک مداد رنگی ، شیرینی ، کتاب ، لباس ، اسباب بازی ، دفترچه ، توپ ، قلم ، مدال ، معرفی کردن سرصف و امثال آن . اولیاء و مربیان باید با توجه به سن و سطح درک بچه و اوضاع و شرایط خاص زندگی و ارزش و اهمیت کار او ، نوع تشویق و میزان آن را انتخاب نمایند. کودک در سال های اولیه زندگی بیش از هر چیز به جلب نظر والدین و اظهار محبت و بوسه ها و خنده ها و نوازشها و پرستاری های آنان نیاز دارد . وقتی بزرگتر شد به آفرین گفتن ، شکلات و شیرینی و اسباب بازی و گردش یا مهمانی رفتن ، و شنیدن داستان بیشتر علاقه دارد . در مرحله بعد به فوتبال و ورزش و کتاب داستان و تعریف و تمجید و کفش و لباس نو و هدیه ونمره خوب ، و مسافرت ، بیشتر علاقه مند می شود . در مراحل بعدی به مسئولیت پذیرفتن ، مورد مشاوره قرار گرفتن ، قهرمان شدن ، مدال گرفتن ، در حضور جمع معرفی شدن ، بیشتر علاقه پیدا می کند . بنابراین بهتر است با توجه به علایق کودک وسن وی ، تشویق ها نیز از همان نوع علایق وی باشد . محاسن تشویق : - تشویق بر خلاف تنبیه که از عوامل بازدارنده است ، عاملی ترغیب کننده می باشد که به انسان نیرو می دهد . شخصی که تشویق می شود از کار و زحمت خود احساس رضایت می کند و همین رضایت خاطر است که جلو خستگی و بی میلی او را می گیرد . - تحسین کودک موجب می شود که اعتماد به نفس در وجودش پدید آید ، استعدادهای نهفته اش شکوفا شوند و قوای درونی اش به فعلیت برسند. - تشویق ، شخصیت فرد را احیاء می کند ، او را از یأس و بدبینی نجات می دهد و به زندگی دلگرم می کند و گاهی یک تحسین ساده ، مسیر زندگی فرد را دگرگون می سازد . - وقتی کودک تحسین شود ، احساس ارزشمندی می کند . - تشویق پاسخی است به نیاز طبیعی و روانی کودک . - وقتی کودک را مورد تشویق قرار دهیم فرصتی فراهم می شود تا کودک به توانایی ، ظرفیت و ارزشمندی های خود پی ببرد و در نتیجه تصویر مثبت و ارزنده ای از خود در ذهنش ایجاد شود که بعدها شکل دهنده حرمت نفس او خواهد بود . - جبران کمبودها و حقارت های عاطفی و اجتماعی . - تصحیح و تکمیل رفتارهای آموزشی و اخلاقی . - تغییر دهنده و جهت دهنده رفتار و سیر زندگی کودک . - دریافت بازخورد مناسب در برابر رفتار پسندیده . متأسفانه بعضی از والدین و مربیان برای دستیابی به اهداف خود و تقویت هر چه سریعتر رفتارهای مورد نظر خود ، سعی می کنند به هر طریق ممکن ، رفتار کودک را مطابق خواسته ها و دستورات و مقررات خود در آورند ، بدون اینکه متوجه اثر تخریبی این روش های شتاب زده و صوری در ساختار شخصیتی کودک باشند. این روش های سطحی ، ظاهر پسند ، دیگر انگیخته و تصنعی می تواند سبب آسیب های جبران ناپذیری در روند تعادل جویی طبیعی کودکان شود. معایب تشویق بیجا و بیش از حد : - وابستگی کودک به عوامل کنترل بیرون از خود . - کند شدن محرک های درونی (‌از بین رفتن رغبت های خود به خودی و جایگزینی رغبت های تصنعی) . - تشویق بدون دقت ممکن است به صورت رشوه در آید و اعمال کودک به پاداش وابسته شود و پرتوقع و طلبکار پرورش یابد و در همه جا انتظار پاداش عملی یا معنوی داشته باشد، از همه کس طلبکار شود ولی خودش احساس مسئولیت نکند . گاهی حتی در برابر انجام وظایف قانونی یا اجتماعی یا شرعی خود نیز توقع پاداش خواهد داشت . - تشویق و تحسین بیش از حد ، کودک را به غرور و خودبینی مبتلا می سازد. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : " چه بسا افرادی که به سبب تعریف و تمجید مغرور می شوند " و " در مدح کسی زیاده روی و مبالغه مکن ". نتایج تحقیقات اخیر نشان داده است که اگر رفتار کودک و رشد او را از طریق عوامل تشویق بیرونی مانند جایزه ، پول ، کارت صدآفرین ، ‌تحسین های لفظی مکرر و سایر عوامل بیرونی شرطی کنیم ، آزادی و رشد طبیعی را از او سلب و رفتار او را با ضوابط و معیارهای از پیش تعیین شده قالب سازی کرده ایم . - تشویق بیش از حد در دراز مدت مانع پیشرفت خود به خودی کودک می شود . - تکیه بر تشویق بیرونی بدون همسویی با تقویت های درونی کودک ، مانع تحول طبیعی او می شود. نکاتی که در تشویق باید رعایت گردد : - علت تشویق بایستی مشخص باشد تا کودک بفهمد که به چه سببی مورد تشویق قرار گرفته است. - نفس عملکرد کودک باید مورد تشویق قرار گیرد ( مستقیماً به رفتار کودک مربوط باشد ) نه شخصیت او. - تشویق باید با تقویت درونی کودک همسو باشد ( اول تقویت درونی و بعد تشویق ) . - تشویق باید گاه به گاه و در برابر کارهای ممتاز باشد ، نه به صورت دایم و برای هر کار ؛ زیرا اگر چنین شد ارزش و تأثیر تربیتی خود را از دست خواهد داد . - وقتی کودک را تشویق و تحسین می کنیم نباید او را با بچه ی دیگری مقایسه کنیم . مثلاً صحیح نیست که پدری به فرزندش بگوید آفرین بر تو که خوب درس می خوانی و مانند حسن تنبل نیستی ، زیرا در این صورت ، کودک دیگر ، تحقیر و مذمت می شود. از سوی دیگر این عمل مضر است و بدآموزی دارد . - تشویق در بین همسالان و دوستان مؤثرتر از تشویق به تنهایی است . - تشویق باید با سن کودک ، نیازهای او و شرایط و موقعیت مکانی ، شخصیتی ، روانی و ... تناسب داشته باشد . - تشویق های ملموس در مقاطع سنی پایین مؤثرتر است . - تشویق باید با کار کودک متناسب باشد . صلاح نیست که در برابر یک کار کوچک و کم اهمیت تشویق های بزرگی انجام بگیرد . پاداش های بزرگ را باید برای کارهای بزرگتر قرار داد ، بهتر است پاداش همگام با موفقیت های تدریجی کودک بزرگ شود . - باید پاداش ها و تشویق ها ، در برابر فعالیت ها و جدیت های کودک انجام بگیرد . نه در برابر موهبت های ذاتی او . یک کودک کم هوش که در اثر جدیت و تلاش ، رفته رفته به موفقیت هایی نایل می گردد و نمره پنج او به هشت ترقی می کند نیز قابل ستایش و تشویق است . - تشویق باید طبیعی ، واقعی و به دور از فریب و ریا باشد . - تشویق باید بلافاصله اعمال گردد ( به خصوص برا ی سنین پایین )‌. - اگر تشویق بیش از حد انتظار طبیعی کودک و یا کمتر از حد انتظار او باشد اثر نامطلوبی دارد


    زارعی ::: چهارشنبه 86/10/5::: ساعت 8:3 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    نقش معلمین در کاهش اضطراب امتحان 1 ـ جلسه امتحان دادگاه حسابرسی نیست و امتحان انتقام نیست . 2 ـ قبل از اتمام کلاسها و شروع امتحانات به دانش آموزان اطمینان بدهید و آنها را از امتحان نترسانید. 3 ـ به دانش اموزان بگویید که سئوالات از کتاب درسی آنهاست و آنها فقط با مطالعه کتابهای درسی خود به راحتی می توانند به سئوالات پاسخ دهند. 4 ـ قبل از امتحانات اصلی از امتحانات مستمر و خود آزمایی به منظور آشناکردن دانش آموزان با سئوالات و نحوه امتحان استفاده گردد. 5 ـ از ایجاد رقابت ناسالم در میان دانش آموزان اجتناب شود . 6 ـ هدف امتحان باید ارزیابی دانسته های دانش آموزان باشد , نه ندانسته های آنان . 7 ـ از انتظار و توقع بیش از حد در طرح سئوالات امتحان اجتناب نمایید . 8 ـ در طرح سئوال , اصول سنجش و اندازه گیری خصوصا سطح دشواری سئوالات را رعایت نمائید. 9 ـ در ارزشیابی میزان یادگیری دانش آموزان نباید فقط نمره امتحان را ملاک و معیار قرارداد و از دیگر شیوه های ارزشیابی نیز استفاده کنید و سعی نمایند. سئوالات دشوار را در شماره های آخر قرار دهید. نقش مدیران در کاهش اضطراب امتحان 1 ـ برنامه امتحانی را چند هفته قبل از شروع امتحانات به دانش آموزان اعلام کنید. 2 ـ فاصله بین جلسات امتحان را باتوجه به سختی یا آسانی دروس تنظیم نمائید. 3 ـ پس از تهیه برنامه امتحانی تا آنجا که ممکن است , تغییر جدیدی در برنامه ایجاد نکنید. 4 ـ از برگزاری امتحانات با وقت بسیارکم اجتناب نمائید . 5 ـ چند دقیقه قبل از شروع امتحان دانش آموزان به محل برگزاری امتحان بروند. 6 ـ محل برگزاری امتحان دارای تهویه مناسب , نور کافی , دمای مناسب و صندلی مناسب باشد. در سالن یا نزدیکی آن , آب آشامیدنی در دسترس باشد. 7 ـ در حد ممکن از نیمکت ها و یا صندلی های سالم در جلسه امتحان استفاده نمائید. 8 ـ محل برگزاری امتحان , عاری از هرگونه عوامل مزاحم از قبیل سروصدا باشد. 9 ـ با دانش آموزان به صورت اطمینان بخش و امیدوارکننده در کلاس و جلسه امتحان برخورد کنید. 10 ـ قبل از شروع جلسه فاصله افراد رعایت شده باشد تا در حین برگزاری جلسه نیازی به جابجایی و حرکت نباشد. 11 ـ در شروع جلسه آیاتی از کلام الله مجید قرائت شده و چند جمله دعای مناسب بیان گردد. 12 ـ بعد از شروع جلسه امتحان دانش آموزان را جابجا نکنید . 13 ـ در جلسه امتحان , دبیر مربوط به درس حتما حضور داشته باشد و با جملات اطمینان بخش دانش اموزان را آرام نماید. 14 ـ مراقبین در حین برگزاری جلسات با یکدیگر صحبت نکنند . 15 ـ سعی شود مراقبین بالای سر دانش آموزان زیاد توقف نکنند . 16 ـ اگر مراقبین مشاهده کردند که دانش آموز جواب را اشتباه نوشته , او را سرزنش نکنند. 17 ـ از برخورد شدید با دانش آموزان خاطی اجتناب شود . 18 ـ مراقبین با تبسم و بیان مطلبی نشاط انگیز , تنش های احتمالی دانش آموزان را کاهش دهند. 19 ـ در ابتدای جلسه امتحان راهنمایی و توضیح کافی پیرامون آن آزمون داده شود ودر حین جلسه از توضیح اضافی که موجب حواس پرتی آنان می شود اجتناب نمائید. 20 ـ سئوالات امتحانی , خوانا و از کیفیت بالا و مناسب برخوردار باشد . 21 ـ با دانش آموزان در حین انجام امتحان گفتگو نشود . 22 ـ در صورت نیاز , پیش نویس در اختیار دانش آموزان قرار داده شود نقش خانواده ها در کاهش اضطراب امتحان روزنامه جمهوری اسلامی اشاره هر کس نگران است مبادا در نظر دیگران , بی خرد , ناتوان و سراسیمه جلوه کند. درجات کمی از « اضطراب » برای پیشبرد زندگی طببعی است ولی مقدار زیاد آن مانع پیشرفت بوده و حتی توانایی انجام کار را از فرد مضطرب می گیرد. نشانه های جسمانی اضطراب عبارتند از : لرزش , عرق کردن دستها , عرق کردن بدن , افزایش ضربان قلب , کوتاهی تنفس , تنش عضلات . سرخ شدن یا گیج شدن , از دست دادن رشته افکار , ناراحتی گوارشی , صدای لرزان . اضطراب امتحان هم یکی از انواع آن می باشد که برای کاهش آن , اولیا , سیستم آموزش و پرورش و خود دانش آموزبا هماهنگی یکدیگر می توانند نقش موثری داشته باشند. نقش خانواده ها 1 ـ محیط خانواده و جو عاطفی حاکم بر آن باید دور از تنشهای عاطفی و مشاجره باشد. 2 ـ سعی شود در ایام امتحانات , رفت وآمد و میهمانی های خانوادگی تعطیل یا محدود گردد. 3 ـ محیط فیزیکی آرام و بی سروصدا برای مطالعه دانش آموزان فراهم نمایید . 4 ـ به استراحت و خواب دانش آموزان توجه کافی داشته باشید . 5 ـ وظایف خانگی محوله به دانش آموزان را حذف یا کاهش دهید . 6 ـ در هنگام امتحانات , دانش آموزان نیاز به حمایت عاطفی و اطمینان بخشی بیشتری دارند. لذا در این زمینه اقدام موثر داشته باشید. 7 ـ ساعات تماشای برنامه های تلویزیون تا حد امکان کاهش یابد . 8 ـ از ایجاد ترس و دلهره بی جا در بچه ها خودداری نمایید . 9 ـ از توقعات بی جا و فشار بیش از حد برای مطالعه خودداری نمائید 10 ـ در صورتیکه فرزندتان از موفقیت در یکی از امتحانات رضایت خاطر نداشت , مورد حمایت قرار گیرد و از سرزنش نمودن او خودداری کنید. 11 ـ از حبس کردن دانش آموز در اتاق برای مطالعه کردن خودداری شود و به دانش آموز اجازه استراحت و تفریح لازم نیز داده شود. 12 ـ تغذیه دانش آموز مناسب و مقوی باشد . 13 ـ انتظارات بالا و بیش از حد توانایی از فرزندان , می تواند در ایجاد اضطراب و شدت آن موثر باشد , پس انتظارات مذکور را تعدیل نمائید. 14 ـ کمال گرایی بیش از حد والدین و وسواس شدید خانواده نسبت به نمرات بالا باعث ایجاد اضطراب در فرزندان می شود. 15 ـ از مقایسه فرزندان با یکدیگر و با دیگران پرهیز کنید . 16 ـ از تاکید بیش از حد بر درس خواندن اجتناب کنید . 17 ـ ضمن اطمینان بخشی به دانش آموزان در آنان ایجاد انگیزه نموده و با ارائه پاداش و تقویتهای مطلوب آنها را تشویق به مطالعه نمائید.


    زارعی ::: چهارشنبه 86/10/5::: ساعت 7:59 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    وبلاگ و کاربرد آن در تعلیم وتربیت

     *مشخصات وبلاگ : به تنهایی با یک نفر می توان آنرا اداره کرد و به زبان محاوره ای نوشته می شود و از آنجاکه صفحات به ترتیب روز و حتی ساعت تایپ نشان دار می شود مکرراً قابل به روز کردن اطلاعات است و امکان به قراری لینک با سایتهای دیگر را نیز ایجاد می کند معمولاً در کنار وبلاگها آدرس لینکهای مفید آورده می شود .

    * مقایسه وبلاگ با صفحات وب :  صفحات وب مهارتهای فنی خاصی را جهت ساخت نیاز دارد در حالی که وبلاگ به سهولت قابل استفاده و کار برد است . همچنین بیشتر سرویسهای ارائه کننده خدمات وبلاگ رایگان می باشد از آن جمله می توانیم برای ایرانیان سایت  www.persianblog.comرا معرفی کنیم که امکان ساخت وبلاگ فارسی را به راحتی در اختیار قرار می دهد . از طرف دیگر همزمان با تایپ و کلیک روی زبانه ارسال، اطلاعات و نوشته وبلاگ بلافاصله روی سایت قرار گرفته و قابل دسترسی است  که در این میان طبیعتاً کاربرد و شخص ایجاد کننده وبلاگ می تواند از هر نقطه اینتر نت اطلاع موجود را به روز کند . با ایجاد قسمتی در پایین وب امکان استفاده از نظر افراد مراجعه  کننده به وبلاگ استفاده و حتی نظرات موجود را اصلاح کرد .

    * قابلیتهای وبلاگ : از آنجا که با اطلاعات بسیار زیادی مواجه هستیم وبلاگها می توانند اطلاعات پالایش شده و گزینش شده را در اختیار قرار دهند . وقتی وب لینک مفیدی را ایجاد می کند امکان دسترسی آسان به متنهای بالاتر را نیز در اختیار خواننده گان قرار می دهد . و نیز همزمان با جستجو افراد برای پیدا کردن اطلاعات طبیعتاً رشد سواد رسانه ای آنها نیز زیاد می شود و گزارشهای منتشر، نیز مجدداً پالایش می شود و نیز ضمن قرار گرفتن در معرض دیدگاههای متفاوت به ارزیابی خاصی در رابطه با اطلاعات دست پیدا می کند و از انتقادها یا دیدگاه حمایتی خواننده گان وبلاگ نیز استفاده می توان کرد .

     

     انواع وبلاگ :

      وبلاگهای اساسی- Basic : قطعات خبری کوتاه در باره موضوعی خاص

    وبلاگهای گروهی- Groop : مشارکت نویسندگان مختلف در تولید وبلاگ

    وبلاگ دوستانه و خانوادگی- Family and Friends :برنامه ریزی برای مسائل و مشارکت در تجربه یکدیگر

    وبلاگ مشارکتی- Collaborative : همکارانی که روی پروژه مشترک کار می کنند.

    وبلاگ Photo – audio or video : متمرکز بر عکس ، صدا یا ویدئو

    وبلاگ انجمن Community : مشارکت در خبرها و وقایع محلی

    وبلاگ تجاری Business وبلاگی که برای جلب مشتری طراحی می شود.

    وبلاگ عملی Knowledge برای ارائه اطلاعات در گروه عملی

     

    * مزا یای  کار برد وبلاگ دربرنامه اموزشی:

    - جذابیت در این کار: موجب ایجاد و حفظ انگیزه در فراگیران می شود.

    - فعال سازی فراگیران: دانش اموزان چون با یک وبلاگ مشترک به نام (روزنامه کلاسی)  وبا یک پس ورد سر و کار دارند هر کدام مسئول تحقیق در یک بخش است . مثلا در مورد اموزش درس خفاش در مورد موضوعات مختلفی در مورد خفاش تحقیق صورت گرفت (در مورد انواع خفاش، زندگی خفاش،چگونگی گذراندن فصول مختلف، درست کردن پناهگاه و...)

    چون کار گروهی است و مطالب هر شخص توسط دیگری خوانده می شود بچه ها مجبورند در این زمینه فعال تر عمل کنند تا از سایر اعضای گروه عقب نمانند یعنی در حقیقت مقایسه ای از طریق مربی بین بچه ها صورت نمی گیرد بلکه بچه ها خود قضاوت کننده و تصحیح کننده اشکالات خود و دیگر اعضا هستند .

    - یاد گیری در حیطه های مختلف: نه تنها کودک را در حیطه شناختی مورد اموزش قرار میدهد بلکه در حیطه های دیگر مانند رشد حسی- حرکتی ودر زمینه دیداری موثر است واین برنامه می تواند بر نگرشهای دانش اموزان نیز تاثیراتی به جا ی گذارد.

    - ایجاد احساس مسئولیت وحس همکاری برای تکمیل روزنامه گروهی در وبلاگ

    - استفاده از چند حس و مهارت: در تایپ مطالب، مشاهده، تحقیق و جستجو

     



    زارعی ::: دوشنبه 86/10/3::: ساعت 3:17 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    نقش                   نقش مدارس در تقویت و توسعه تفکر پژوهشی و پژوهشگری 

      مدارس  در جهت تقویت و توسعه تفکر پژوهشی و پژوهشگری از راه های گوناگون می توانند اقدام نمایند که به برخی از آنها اشاره می شود:

    1)خرید وسایل و تجهیزات رایانه ای

    پیشرفت روز افزون و سریع فناوری، فرصت جدیدی برای تمرین آموزشی در مدارس ارائه می کند. افزایش نیازها و توقعات جوامع از فناوری مستلزم تغییراتی در برنامه درسی مدارس است. در سالهای اخیر برنامه اصلی برای توسعه آموزشی بعضی کشورها، شامل انضمام و تلفیق فناوری رایانه در تعلیم و تربیت است. این کشور ها تصمیماتشان را با آوردن رایانه در نظام آموزشی به منظور آماده نمودن بچه ها برای زندگی در جامعه فناورانه شکل می دهند.

    با توجه به تعریف جدید یونسکو از فرد باسواد، مبنی بر ضرورت یادگیری سواد رایانه ای، توجه عمیقتر به محتوای آموزشی و سیستم‌های نو آموزشی امری بدیهی به شمار می‌آید. در این راستا کشورهای گوناگون دنیا بویژه کشورهای پیشرفته تر همچون آمریکا،ژاپن، کانادا، نیوزلند و دیرزمانی است که توجه خاصی به نقش ابزارهای فن‌آوری اطلاعات در امر آموزش و پرورش داشته‌اند و هزینه قابل توجهی را در امر بکارگیری ابزارهای مناسب در آموزش صرف کرده‌اند.

     

    2)تجهیز و فعال کردن کتابخانه های آموزشگاهی

    یکی از پیش نیازهای یک فرد پژوهشگر مطالعه و درگیر بودن با کتاب و منابع نوشتاری است.در مدارس ما نیز اگر آموزش رسمی در چار چوب محدود و مشخص خود باقی بماند و کتابخانه های مجهز آموزشگاهی و فعال وجود نداشته باشد؛ نیروی اندیشیدن آزاد در دانش آموزان کم رنگ تر خواهد شد و دامنه ذهنی او را تنگ خواهد کرد و استحکام فکری و نیروی تشخیصی را از او خواهد گرفت.

    اگر شرایط مناسب و مطلوب برای دانش آموزان فراهم شود و پای آنان به کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی گشوده شود. به طور حتم شوق خواندن، درک کردن، بررسی و کنجکاوی در آنان بیدار و تقویت خواهد شد. می توان گفت، کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی بهترین و کار آمد ترین ابزار آموزشی است که می تواند در علاقه مند نمودن به پژوهش همچنین استفاده از این منابع در جریان یک پژوهش افراد را یاری نماید.

    وجود کتابخانه به همان اندازه که برای دانش آموزان اهمیت دارد، برای معلمان نیز حایز اهمیت است. معلمان بیش از دانش آموزان به مطالعه و خواندن کتابهای کمک درسی و دانش اندوزی و روز آمد کردن دانش و تخصص خود نیاز مند هستند

    3)اینترنت

    تجهیز مدارس به اینترنت و بهره گیری از آن در جهت رشد علمی دانش آموزان با کمک معلمان آموزش دیده یکی دیگر از مواردی است که باعث تقویت و توسعه تفکر پژوهشگری و پژوهش می شود. مدیران مدرس می توانند به راحتی با تجهیز مدرسه به کامپیوتر و یک خط تلفن، دانش آموزان را به استفاده درست از اینترنت آشنا کنند و راه های کسب اطلاعات را به آنها بیاموزند. در حال حاضر در اینترنت جست و جو گرهایی وجود دارد که به زبان فارسی قادرند به جست و جوی اطلاعات بپردازند. در سالهای آینده با رشد تصاعدی سایت های فارسی زبان رو به رو خواهیم شد. لذا آشنا کردن دانش آموزان با منابع خود علمی در اینترنت ضروری است. از طرفی با افزایش اطلاعات دانش آموزان، آنان در آینده قادرند خود به ایجاد منابع علمی در اینترنت پرداخته و نتایج یافته های خود را منتشر کنند. و همین امر می تواند بستری مناسب برای ظهور پژوهشگران جوان باشد.

    4)کمیته پژوهشی

    در مدارس می توان با مشارکت دانش آموزان، کمیته های پژوهش ایجاد نمود. دانش آموزان در این کمیته ها بر اساس نیازهای پژوهشی قادرند پژوهش کنند. و از طرفی نتایج به دست آمده را به مسئولان تصمیم گیر منتقل کرده و چه بسا زمینه ساز تغییرات مثبت شوند .

    5)مجله پژوهشی

    یکی دیگر از راه هایی که در جهت توسعه و تقویت پژوهشگری می توان انجام داد انتشار یک مجله پژوهشی ویژه دانش آموزان و انتشار نتایج پژوهشی دانش آموزان است. این کار سبب می شود که پژوهشگران دانش آموز با دیدن نتایج کارهای خویش اعتماد به نفس پیدا کرده و یافته های خود را ارزشمند یابند و چه بسا سبب شود در زندگی هدف های ارزشمندی به دست آورده در راه رسیدن به آنها تلاش کنند.

     

     

                 

    نقش



    زارعی ::: دوشنبه 86/10/3::: ساعت 2:13 عصر
    نظرات دیگران: نظر

          

    نقش بازی در یادگیری

     

    بازی فعالیتی غیر جدی و تفریح و فرار از تنهایی است که کودک یا حتی نوجوان از خود نشان می دهد بازی مختص یک دوره از زندگی نمی باشد بازی برای سنین مختلف فرد ممکن است معنی و مفهوم و ارزش و اهمیت خاص  مهمی داشته باشد . با توجه به معنی و مفهوم آلپورت یعنی فرد سالم کسی است که بتواند فعالانه کارکند ، بازی کند و دوست بدارد . آیا این فعالیت ها در هر شرایطی به وجود می آید با بررسی چند مورد از شرایط بازی به این پرسش پاسخ خواهیم داد .

    طبیعت بازی

    طبیعت بازی شامل مکان  اشیاء غیر جانداری است که کودکان خود را با آنها مشغول می کنند در حیوانات به جزء انسان ها بازی به معنی حرکت شدید جسمی مانند این سود آن سود و بدن به دنبال هم دویدن و درگیر شدن با یکدیگر است . در حیوانات به ندرت پیش می آید که خود را با اشیاء غیر جاندار مشغول کنند اما در انسان ها بر عکس بازی به صورت استفاده از اشیاء فیزیکی انجام می شود و کودک و نوجوان با رشد جسمی و فکری خود از این اشیاء به طور نمادین و الگو استفاده می کنند و سعی می کنند مانند آنها عمل کنند به چیزهایی از خود به آنها یاد بدهند مانند پیروی کردن از عروسک ها و روبات هایی که مطابق انسان حرف می زنند و حرکت می کنند و کارهایی انجام می دهند . از نظر اجتماعی در کودکی بازی به صورت انفرادی ، در سه سالگی به بازی موازی یعنی بچه ها در کنار هم به تقلید از یکدیگر به بازی می پردازند ( مانند ( محیط مهد کودک ) سپس در چهار و پنج ستلگی به بازی واقعاً اجتماعی  می انجامد .

    طبقه بندی های بازی

    کوشش های بسیاری به عمل آمده تا بازی کودکان را بر حسب مضمون و محتوای آن طبقه بندی کنند اما یکی از راه های شناخت آنها به 4 مقوله ی اصلی می باشد یعنی کارکردی ، تخیلی ، پذیرا و سازنده .

    بازی کارکردی به معنی مهارتی که معمولاً  تا حدی خام و ناپرورده است مانند پاکوفتن یا کف زدن یا خندیدن می باشد . بازی تخیلی معمولاً در دومین سال زندگی آغاز می شود و مستلزم خیال پردازی و رفتار خیالی است کهکودکان به خود یا اشیاعی که با آنها بازی می کنند نقش ویژه ای می دهند مثلاً با یک عروسک به عنوان یک کودک واقعی رفتار می کنند کمی پس از آن بازی پذارا که در این دوره به گوش کردن به داستان ها یا کارتون ها رغبت نشان می دهند در پایان سال دوم زندگی بازی سازنده آغاز می شود که کودک در این دوره به چیدن مکعبات و خانه سازی  مانند این ها مشغول می شوندو یا به نقاشی و بازی با گل ، آب و شن و ماسه و عوامل طبیعی دیگر کشش پیدا می کنند به این 4 مقوله ، مقوله ی پنجمی می توان افزود که به آن بازی همراه با مقررات است که در محیط کودکستان بیشتر رخ می دهد .

    بازی و یادگیری

    شکلی نیست که کودکان از طریق بازی یاد می گیرند برای کودک پیش دبستانی ممکن است هیچ فرقی بین آنچه که بزرگسالان آن را کار تلقی می کنند و بازی کودکان وجود نداشته باشد کمک به پدر و مادر در کارهای خانه یا در باغ و باغچه برای کودک شکل از یک بازی است که با بازی کردن با اسباب بای ها و ... فرقی ندارد . همچنین بازی می تواند پشتیبانی قوی برای فعالیت باشد که کودکان را در موقعیت های مختلفی قرار می دهد و به آنها فرصت می دهد که با رویداد ها آشنا شوند. بازی می تواند محرکی برای یادگیری اجتماعی باد چنان که وقتی عده ای بازی می کنند در می یابند که چیزی برای آنها خوشایند و چه چیزی نا وشایند است هر چه دوره ی بازیبه کودک دادهشود مانند دسترسی به وسایل های بازی و عوامل طبیعی و هر چه وسایل بیشتری برای دستکاری یا ئسایلی برای طراحی و نقاشی وجود داشته باشد نسبت به کودکی که کمتر میدان بازی کردن به آن داده شود با سرعت بیشتری یادمی گیرد و تعامل اجتماعی می یابد همچنین از قدرت هوشی بالاتری برخوردار خواهد بود .

    بازی و برنامه ی درسی

    در این قسمت به بررسی استفاده ی بهینه از بازی در برنامه درسی می پردازیم . روشن است که مربیان مهد کودک و کودکستان و معلمان مدارس ابتدایی بیشتر با چهر مقوله ی اول بازی که به آنها اشاره کردیم سر و کار داریم و مربیان مدارس و راهنمایی و دبیرستا نها به مقوله ی پنجم ( مسابقه ) بیشتر علاقه مند هستند . بازی در کودکستان نیز بخش عمده ی از برنامه ی درسی است اگرچه مربیان مهد ها با جنبه های لذت بخش و شادی آور بازی کاملاً آشنا هستند هدف آنها از بازی فراهم ساختن نوع تجربه هایی برای کودکان است که به شکل های مطلوب تر یادگیری نیز می انجامد و از آن جا که مربیان کودکان سنین بالاتر با مربیان مهدها چندان تفاوتی ندارند می توانیم بگویم آنچه در کودکستان ها و آمادگی ها را از مدارس جدا می کند شیوه های آموزش است تا هدف های آموزشی . وظیفه ی مربی در مهدها ارائه ی فعالیت هایی است که جنبه ی بازی داشته باشند وظیفه ی دیگر او این است که به کودکانکمک کند تا خود را کاملاً در آن فعالیت ها غرق کنند .

    ساختمند کردن بازی کودکان

    مسئله ای که پیش می آید میزان ساختمند کردن بازی کودکان توسط معلم است یعنی تا چه اندازه باید الگوی معمولی در راهنمایی بازی کردن به کودکان ارائه شود که به طور مشخص برای آشنا کردن آنان با مهارت ها وروش های ذهنی قابل تَمَبُز طراحی شود . وقتی کودک از کودکستان به آمادگی می رود درجه و میزان رسمیت برنامه زمان بندی شده آشکار تر و تأکید بر روی بازی کاهش می یابد در این زمان اوضاع و شرایط یادگیری در سطح گسترده انجام می شود و آنچه در محیط آمادگی یاد داده می شود مهم تر و در سطح پیشرفته تری انجام می شود .

    ورزش  

    از کلاس درس بیرون می آییم و به زمین ورزش می رویم ورزش تنها برای رشد جهانی و سلامتی بدن مفید است بلکه رشد شخصیت نیز سودمند است . اگر ورزش برای رشد شخصیت سودمند باشد این دلیل محکمی است برای گنجاندن آن در برنامه آموزشی زیرا آموزش و پرورش علاوه بر تعلیم و تربیت و رشد شخصیت و اخلاق تأکید می کند در نوجوانان بازی های مسابقه ای به عنوان بازی های هایی نگاه می شود که سود اجتماعی دارند . این بازی ها هم می توانند اوقات فراغت را به طور کامل پر کنند و هم اندام نوجوان را پرورش می دهند و از این رو موجب سلامت جسمانی و روانی آنان شوند همچنان می توانند راهی برای گردهمایی مردم باشد که از این طریق فرصت هایی مانند عملکرد و پشتیبانی متقابل فراهم می آید وقتی این مزیت ها کاملاً درک و فهم شوند ممکن است ارزش بازی نه تنها برای نوجوانان و بزرگسالاننیز شناخته و پذیرا شود .

    بازیهای کامپیوتری

    در دنیای حاضر عملاً استفاده از کامپیوتر فعالیتی رایج و پر طرفدار برای بازیها و سرگرمی های حرفه ای و تفریحی به ویژه در میان پسران محسوب می شود بازی با کامپیوتر بیشتر اوقات موجب کناره گیری از تماس و برخورد اجتماعی می شود که پیامدهای اجتماعی آن نه تنها موجب یادگیری اجتماعی و رشد مهارت های ارتباطی است بلکه از نظر رشد حساسیت نسبت به احساسات و نیازهای دیگران نیز پیامدهایی به دنبال دارد . مثلاً در بین بعضی از کودکان و مشاری از نوجوانان اعتیاد به آن دیده می شودکه موجب نگرانی است و این خود دلیلی است برای اینکه به آن موضوع توجه بیشتری شود اما بازیهای کامپیوتری جنبه ی مثبتی نیز دارند صرف نظر از برخی از لذت هایی که کودکان و نوجوانان از برنامه ها و بازی های آن می برند این بازیها می توانند به رشد برخی مهارت های فکری و ذهنی کمک فراوان کنند .

    موقعیت در این بازی ها می تواند عزت نفس و اعتماد به خود در کودکان یا نوجوانان را تقویت کند و موجب نگرشی مثبت به یادگیری رسمی تر کامپیوتر شود . بهترین توصیه ای که عقل سلیم پیشنهاد می کند این است که بازی های کامپیوتری نباید جای فعالیت اجتماعی کودک یا نوجوان را بگیرد . انتخاب بازی ها باید با شناخت گسترده ای انجام شود به طوری که کودک یا نوجوان زمان زیادی را بی دلیل صرف فعالیت هایی نکند که بیش از اندازه به استمرار فعالیت های تکراری یا خشونت فیزیکی بیش از اندازه ای را به نمایش بگذاررد .

    منبع ، روان شناسی در خدمت معلمان یادگیری و شناخت ، جواد قهرمانی ، تهران وزارت آموزش و پرورش ، مؤسسه ی فرهنگی منادی تربیت 1381 - 1382

     

     

    نمایش تصویر در وضیعت عادی



    زارعی ::: چهارشنبه 86/9/21::: ساعت 8:16 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3   4      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 8
    بازدید دیروز: 17
    کل بازدید :159750

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    زارعی - قلم آموزگار

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>موسیقی وبلاگ
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ

    JavaScript Codes



    سفارش تبلیغ
    >
    border="0" ALT="Google" align="absmiddle">
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ
    JavaScript Codes