بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران
مقالات - قلم آموزگار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زیبایی دانشمند در عمل به دانشش است . [امام علی علیه السلام]
مقالات - قلم آموزگار
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • خلاقیت
    "به وجود آوردن ، تولید کردن و موجب شدن "1 را از معانی خلاقیت گفته اند . همچنین در معنی خلاقه داریم "نیرویی که موجب خلق آثار بدیع گردد."2 با توجه به این معانی ، می توان خلاقیت را نوعی توانایی دانست که به ایجاد چیزی منجر می گردد . یکی از اهداف اساسی آموزش و پرورش را نیز تربیت انسانهای خلاق دانسته اند و حتی جزو اولین اهداف دوره آموزش ابتدایی ، پرورش استعدادهای ذهنی کودکان و کمک به رشد خلاقیت آنها ذکر شده است .

    در گذشته ، وجود قوه خلاقه را در افراد موهبت الهی می دانستند و بر این باور بودند که فرد خلاق از ابتدا دارای این قدرت است و آموزش در این مورد هیچ نقشی ایفا نخواهد کرد . اگر چنین باشد ، نظام تعلیم و تربیت باید در سطح جهان فقط تعداد معدودی هنرمند خلاق و ارزشمند و افراد با استعداد پرورش دهد .

    اگر خلاقیت ذاتی باشد ، هوش هم باید از ابتدا ثابت باشد . بنا بر این ، اصلا آموزش و پرورش اصلا در این مورد نقشی ندارد و هیچ چیز از طریق آموزش یاد گرفته نمی شود و نیز هیچ فرصتی برای شکوفا شدن استعدادهای خلاق در دانش اموزان نداریم . " ولی باید گفت امروزه ، چارچوب روان شناسی به ما اجازه می دهد که بر این عقیده باشیم که فرآیند خلاقیت ذاتی نیست ."3 همین فرآیند روان شناسی به ما اجازه می دهد که بگوییم در اکثر افراد ، از کودکی قوه خلاقه وجود دارد و در طی سال های متمادی ، افراد ( بنا به هر دلیل ) یاد می گیرند که خلاق نباشند . در واقع ، آموزش دبستانی در مرحله ی اول و در مراحل بعدی والدین ، آموزش دیگر دوره ها و در نهایت جامعه از آنها می خواهد این گونه نباشند و مانند قبل فکر کنند و عمل کنند .



    نقش معلم

    بی تردید در پرورش و ایجاد خلاقیت در دانش آموزان ، معلمان نقش اول را ایفا می کنند و همه نیز مطمئنا از کلاس و درس علوم انتظار ایجاد یا پرورش قوه ی خلاقه را در دانش آموزان دارند . احتمالا هیچ کس به خلاقیت دانش آموز در ساختن جمله یا بیت شعری بدیع یا نوشتن انشایی با استفاده از لغات تازه آموخته شده ، توجهی ندارد . حتی اگر دانش آموزی سعی کرد جواب سوال را مانند جواب معلم یا کتاب ندهد و از نیروی ذهنی و خلاقه خود مدد گرفت و جوابی جدید و خلاقانه داد ، با پرخاش معلم مواجه می شود که : جواب سوال را نخوانده ای و بلد نیستی .

    در سطح کلان نیز دانش آموزانی به دانشگاه راه می یابند یا از نظر مدرسه موفق تر هستند که درس خوان تر باشند و سوالات را هر چه بیشتر و دقیق تر حفظ کنند و کلمه به کلمه جواب دهند . در واقع ، ما از دانش آموزان خواسته ایم خلاق نباشند و آنها با فراغ بال جواب دقیق خود معلم را به او تحویل می دهند .

    "متخصصان تعلیم و تربیت برای پرسش ها طبقه یندی هایی دارند ، مانند : پرسش های واگرا و هم گرا ، پرسش های مربوط به سطوح متفاوت یادگیری و پرسش های مربوط به تفکر انتقادی ."4 که در این مقاله بیشتر به پرسش های همگرا و واگرا و نقش معلم در این ارتباط می پردازیم .

    پرسش های همگرا را تفکر قالبی ، غیر قابل انعطاف و از قبل تعیین شده می دانند و جواب در پایان به یک نتیجه یا پاسخ مورد انتظار منجر می گردد . پرسش های واگرا ، که معمولا اعمال هوشی را منعکس می کنند ، با توجه به داده های حتی ضعیف دانش آموز به راحتی اندیشه یا فکری جدید را در یک موقعیت خاص به وجود می آورد .

    طبیعی است که در صد بسیار زیادی از معلمان به همان تفکر قالبی می اندیشند ، زیرا کتاب های درسی و امتحانات پایان سال از آنها چنین خواسته است . اگرمعلم با اعتقاد کامل به پرسش های واگرا توجه کند و به خلاقیت های دانش آموزان اهمیت بدهد ، ‌فراگیرندگان او باید در پایان سال تحصیلی در امتحان کتبی همان درس شرکت نمایند و به سوالاتی که اکثرا یا تماما همگرا هستند ، جواب دهند . پش معلم خود را موظف می داند که دانش آموز را وادار کند صرفا همان سوالات را حفظ کند و در یک فالب پاسخگو باشند .

    در یکی از سال های تحصیلی درس علوم امتحان نهایی کلاس پنجم سوال شده بود :" ممکن است در کدام یک از سیارات منظومه شمسی موجود زنده باشد ؟ چرا ؟ جواب کلیشه ای این بود که ممکن است در مریخ موجود زنده باشد ، چون از دیگر سیارات به زمین شبیه تر است . در بررسی اعتراضات ، وقتی سوال دانش آموزی را بررسی می کردیم ، به این جواب رسیدیم که : در هیچ سیاره ای ممکن نیست موجود زنده باشد ، چون در هیچ سیاره ای اکسیژن و جو وجود ندارد . و مصحح چون جواب را که ناشی از مطالعه ی دانش اموز و خلاقیت او بود ، موافق کلید نیافته  و نمره ای هم منظور نکرده  بود .

    یکی از دروسی که دانش آموزان فرصت و امکان بروز خلقیت دارند ، درس و ساعت کاردستی است . دانش آموزان ما هنوز نمی توانند به راحتی وسیله ای را در دست بگیرند . بچه ها که از اول همه جیز را آماده و مهیا داشته اند ، حوصله پرداختن به کارهای دستی را ندارند . آن قدر همه چیز برای آنها آماده است ، که دیگر نباید از دانش آموزان خود انتظار داشته باشیم که بیندیشند و چیزی ابداع کنند .



    وظیفه ی اولیا

    کودکان همواره در حال جستجو و کنجکاوی هستند . دائم سوال می کنند که با نوعی پرحرفی همراه می شود . از همه چیز هم سوال می کنند و پایانی برای آنها متصور نیست . معمولا سوالات از مسائل مذهبی و خصوصا خدا شروع می شود . خدا کجاست ؟ چقدر بزرگ است ؟ چرا می گوئید همه جا هست ؟ چرا ... ؟ تعداد محدودی از والدین هستند که اولا برای تمام سوالات جوابی در خور ذهن کودک دارند و ثانیا واقعا از آن همه سوال مستاصل نمی شوند .

    کودک گرایش و میل شدیدی به خلاقیت دارد . برای او یک ماشین اسباب بازی بخرید ، کناره ی فرش ناگهان به خیابانی تبدیل می شود ، تصادف می کند ، زخمی می شود و ممکن است لحظاتی هم لنگ لنگان راه برود . انواع بازیهای ساختنی را در اختیار او قرار دهید تا ببینید چه شکل های زیبا و و سایل بدیعی می سازد . ولی همان طور که گفته شد ، به سبب ماهیت آموزش رسمی ما ، و روش های رایج ، مدارس معمولا مانع کنجکاوی و خلاقیت هستند ، آموزگار چندین دانش آموز ، که به طور معمول کمتر از 30 نفر نیستند را در اختیار دارد . و باید مطمئن شود که آنها درس را یاد گرفته اند . در کلاس آزمایش و گروه بندی لازم است که به دلیل تعداد زیاد دانش آموزان ، آنان فرصتی برای بروز خلاقیت ندارند . دانش آموز باید تمام مطالب را بداند و امتحان دهد . وقتی آزمایش ها تمام شد ، وقت برگزاری امتحان است و دیگر وظیفه آموزش و مدرسه پایان یافته تلقی می شود .

    "تارنس پس از تحقیقات گسترده ای که در مورد خلاقیت کودکان به عمل آورد ، به نتیجه رسید که منحنی خلاقیت بسیاری از کودکان در حدود 10 سالگی افت می یابد و آنان هرگز خلاقیت دوره ی اولیه ی کودکی را باز نخواهند یافت ." 5

    این مسائل از جمله دلایلی است که بدون در نظر گرفتن نوع مدرسه ، کودکان به خانه و والدینی نیاز دارند که حس خلاقیت را در آنها زنده نگه دارند . تحقیق انجام شده در باره ی نقش والدین نشان می دهد که " ناثیر مادر ، در وضعیت حضور یا غیبت او ، به مراتب در ایجاد خلاقیت در اطفال بیشتر است ."6 والدین باید به فرزندان خود اجازه دهند بدون اینکه دچار تمسخر شوند یا احساس حماقت کنند ، سوال و اشتباه کنند .

    بانگاهی به بازیهای کودکان ، توعی خلاقیت را در آنها مشاهده می کنیم . مهمان بازی دخترها ، قدرت خلاقیت زیاد می خواهد که وسیله ای در بازی آنها به گونه ای دیگر تعبیر شود و مورد استفاده قرار گیرد . پسرها در یک اتاق کوچک ، زمین فوتبال به وجود می آورند ، دو سیب زمینی ، دروازه می شود .و مقداری کاموا توپ فوتبال و هیجانات بازی فوتبال و جرزدن ها شروع می شود . لازم است ضمن توجه به بازی های کودکان به اسباب بازی های آنها هم توجه کنیم . از خصوصیات وسایل بازی کودکان "تحریک قوه ی خلاقه ی کودک است . "7 ولی اگر به آنچه در اسباب بازی فروشی ها عرضه می شود ، دقت کنیم ، متاسفانه در اکثر موارد به محرک بودن اسباب بازی برای ایجاد قوه ی خلاقه توجه نمی شود .

    برای آشنایی با مشاغل ، بازیهایی مانند دکتر کوچولو ، پرستار ، نجار و از همه بدتر پلیس بازی تهیه کرده اند که تعدادی وسایل پلاستیکی آماده است . فروشندگان قصد سود جویی دارند ، ولی آیا والدین هم با خرید آنها می خواهند حس کنجکاوی کودک را ارضا کنند یا مسائل زندگی را آموزش دهند ؟ اگر صرفا و با توجه به خواسته ی بچه خرید می کنند ، هر قدر اسباب بازی گران تر باشد ، زیباتر جلوه می کند و بهتر است . آنچه در این میان اهمیت ندارد ، آموزش به کودک از طریق بازی و اسباب بازی است . متاسفانه اسباب یازی ها بیشتر تقویت کننده ی حس مصرف کنندگی هستند و از دیدگاه خلاقیت و ایجاد آن ، به آنها نگریسته نمی شود .

    گفتنی است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، قدم های موثری در تهیه اسباب بازی های گوناگون برداشته است ولی متاسفانه آن فراگیری لازم را بین خانواده ها ندارد و وزارت آموزش و پرورش ، گرچه کانون را جزو سازمان های تحت پوشش خود منظور می دارد ولی امورتربیتی همین وزارت در جهت نزدیکی به کانون برای استفاده ی دانش آموزان از حداقل امکانات آن ، فعالیتی ندارد . کتابخانه های کانون در شهرها راه و فعالیت خود را دارند و مخاطبانی به خصوص را جذب می کنند و مجموعه ی آموزش و پرورش آنها را مانند بیگانگان نگاه می کنند .



    امکانات ما برای ایجاد خلاقیت

    امکانات ما تا چه اندازه است و آیا اصولا جواب گوی نیاز فعلی جامعه ی جوان ما هست یا خیر ؟ آیا می توانیم با این امکانات انتظار داشته باشیم که کودکانی خلاق تربیت کنیم ؟ امکانات برای ایجاد خلاقیت را در سه قسمت بررسی می کنیم :

    الف ) کتب درسی مدارس

    کتب درسی و آموزشی ما به دلایل گوناگونی که از بحث این مقاله خارج است ، به طور یکسان برای دانش آموزان کل کشور ارائه می شود . دانش آموز شمال یا جنوب کشور ، باهوش و یا دیر آموز از منبع یکسانی برای آموزش بهره می گیرند . حتی مدارس غیر انتفاعی کاری فوق العاده تر از توضیح بیشتر همین کتب انجام نمی دهند . این کتابها به گونه ای تنظیم شده اند که انگیزه ی کمی برای فعالیت به وجود می آورند . همین که دستگاه تعلیم و تربیت کتاب را بی کم و کاست به مغزدانش آموزان تحویل داد و او هم طوطی وار آن را حفظ کرد ، انتظار از کتاب درسی تمام می شود . گرچه سعی شده که کتاب های علوم ابتدایی عوض شده و مقداری به خلاقیت های دانش آموزان توجه شود  ، تا هنگامی که با مشکل توزیع یکسان مواد آموزشی در کشور مواجه هستیم و تا آن هنگام که برنامه ریزان آموزشی برای کل دانش آموزان تحت پوشش با توجه به مقتضیات فرهنگی ، طبیعی ، اقتصادی و اجتماعی آنان کتاب درسی تهیه نکنند ، مشکل توزیع همسان وجود خواهد داشت .

    شکی نیست که اگر بهترین کتاب های درسی را هم داشته باشیم ، باز هم باید منابعی برا ی مطالعه ی بیشتر معلمین و دانش آموزان در اختیار آنان قرار دهیم . متاسفانه منابع اضافی برای مطالعه یا معرفی نمی شود و اگر هم فهرستی ارائه شود ، به مساله ی کمبود بودجه بر می خوریم .

    ب ) معلم و مسئولان آموزشی

    ما از معلم ، دبیر و حتی استاد دانشگاه انتظار داریم فرد خلاق تربیت کنند . در حالی که آنان ابتدا باید علم کار یا حداقل علاقه ای به ایجاد قدرت خلاقیت در افراد داشته باشند . می دانیم که هم علم و هم علاقه برای بروز به ابزار احتیاج دارند . مسئولان آموزشی ما با آشنایی با فناوری ، می توانند طریق ارتباط سریع و صحیح با دانش آموزان زا بیاموزند بعد با استفاده از ابزار مناسب ، سعی کنند راه به دست آوردن اطلاعات صحیح و دقیق  را به دانش آموزان آموزش دهند تا آنها بتوانند به افق های بالاتری از علم دست یابند .

    برای ایجاد تفکر علمی در کودکان ، باید معلم خلاق داشته باشیم تا بتوانند از ابزارها و وسایل ، به طور صحیح استفاده کند . معلمانی هستند که با کمترین ابزار سعی می کنند بیشترین بهره ی آموزشی را برسانند . ولی به هر حال وسایلی هست که راه رسیدن به کار را تسهیل می کند و وقت معلم را هدر نمی دهد و او می تواند با استفاده از برخی وسایل به بعد بالاتری از آزمایش و علم همراه با دانش آموزان دست یابد .

    گرچه معلمان در مشکلات اقتصادی غرق شده اند ، شکل و حرکت مسئولان به گونه ای است که به تعداد اندکی معلم و دبیر خلاق ، توجه داده نمی شود . برای مثال ، در انتخاب بهترین معلمان و دبیرانی که هر سال از طرف وزارت متبوع تعیین می شوند ، تا چه اندازه به علم و عمل توجه نشان داده می شود . بخشنامه ها انشاالله دقیق اجرا می شوند ، ولی در اکثر موارد آنچه تعیین نمی شود ، افراد با صلاحیت علمی است .

    بدون آموزش به مسئولان تعلیم و تربیت ، نباید انتظار داشت که آنها  به مسائل مربوط به خلاقیت دانش آموزان توجه نشان دهند . باید راه رساندن دانش آموزان به تفکر خلاق را آموزش داد و تا همان حد هم انتظار داشت .

    پ ) تجهیزات

    برای آنکه بتوانیم در راهی که شروع کرده ایم یا می خواهیم آغاز کنیم ، موفق باشیم ، به ابزار و وسایلی خاص نیازمندیم . گرچه در مناطق در مورد تشکیل کارگاه یا آزمایشگاه مرکزی برای دانش آموزان اقدام شده است ، متاسفانه اکثر افرادی که عهده دار کار عملی در این مکان ها هستند یا تبحربه لازم را ندارند یا چون نمی توانستند در دبستان یا مدرسه راهنمایی آموزگار یا دبیر خوبی باشند ، به این سبب ، آنها را فرستاده اند که با دانش آموزان کار نداشته باشند !! از طرف دیگر ، دانش آموز حین کار در این مکان ها باید به شدت مراقب وسایل باشد ، چه حتی خسارت غیرعمدی به وسایل مستلزم جبران خسارت است و این مورد هم دانش آموزان را نسبت به انجام دادن کار دلسرد می کند .

    وزارت ، با توزیع جعبه های علوم و ریاضی در مدارس ، سعی کرده است آموزش را از سخنرانی صرف معلمان تغییر دهد . از آنجا که این جعبه ها از طریق شرکت تاسیس شده تهیه می گردد به نظر می رسد بیشتر سوددهی مورد نظر قرار گرفته است ، چون روز به روز از کیفیت وسایل کاسته می شود و آنچه مورد نظر قرار نمی گیرد ، این است که وجود همین جعبه ها ، از قوه ی ابتکار و خلاقیتی که حتما در آموزگاران است ، می کاهند .

    کتابخانه هایی در مدارس وجود دارد که از نظر بودجه و کتاب ، وضعیت مشخصی ندارند . در برخی از ادارات واحد کتابخانه و حتی فروشگاه کتاب وجود دارد . دفتر تجهیزات امور مدارس نیز خود را عهده دار وظایفی می داند . مربیان تربیتی و مدیران مدارس با حداقلی از تخصص می کوشند کتابخانه مدارس را تجهیز و اداره کنند . ولی در اکثر مدارس محیط کتابخانه مناسب نیست ، جایی برای مطالعه وجود ندارد ، کتاب ها روی هم انباشته شده است و ... در نهایت ، دانش آموز جای برای مراجعه جهت مطالعه ی اضافی در موردی دروس خود را ندارد .

    مساله ی استفاده از مجلات علمی خود مشکلی دیگر است . مسئول فلان مدرسه از مجله ای خوشش نمی آید دستور حذف آن را از کتابخانه می دهد ! مدیرکل بخشنامه دارد ، رئیس منطقه هم دستور می دهد ! آیا عیبی دارد دانش اموزان از روزنامه و مجله ای که با نظارت دیگر وزارت ها چاپ و منتشر می شود و مفید نیز هست ، استفاده کنند و حتی برای بهره برداری صحیح و مناسب از آن تبلیغ هم بکنیم ؟



    نتیجه گیری

    تا زمانی که بودجه مساله ی اصلی آموزش و پرورش است ، حرف از ایجاد و پرورش خلاقیت ، کاری بیهوده است چرا که در هر برنامه ریزی ، در نهایت به این مساله بر می خوریم و اگر محل ایجاد خلاقیت را درسطوح بالای تحصیلی بدانیم ، ظلم عظیمی در حق افردی که به دلایل متعدد از ادامه تحصیل محروم شده اند نیز روا داشته ایم .

    مسئولان آموزشی و امکانات و تجهیزات ما ، به برنامه ریزی جهت ایجاد خلاقیت کمک نمی کنند ، درصد قبولی ملاک تصمیم گیری هاست . همه ی کوشش افراد در این جهت معطوف می شود که دانش آموزان کلمه به کلمه کتاب را حفظ کنند و نقطه به نقطه تحویل دهند . اگر گاهی هم جرقه ای زده می شود ناشی از برنامه ریزی افراد نیست . معلمان ، دبیران و والدین و رابطه ی آنها را با یکدیگر بررسی کنید ، متوجه می شوید که هیچ کدام در این زمینه نقشی ندارند . زیرا اگر به این گونه بود ، سال به سال باید افراد خلاق از منطقه ای خاص از نظر تعداد رشد داشته باشند . کتاب های درسی هم مطمئنا مشوق آنها به این کار نیست و اگر هم افرادی طرحی داشتند به سختی توانسته اند آن را به نتیجه برسانند . چون بقیه آموزشها نسبت به مساله ی خلاقیت بی توجه بوده اند . معاونت آموزش متوسطه به این موضوع توجه نشان داده است و جشنواره برگزار می کند و آنها که مسئولان اصلی آموزش کودکان اند (آموزش ابتدایی و معلمان) به بوته ی فراموشی سپرده شده اند . اگر علم در کودکی را مانند نقش بر سنگ زایل ناشدنی می دانیم ، باید دیدگاه و نظر خود را در مورد پرورش قوای خلاقه ی کودکان تغییر دهیم .



    پشنهادها

    1-وقتی سن ایجاد خلاقیت را قبل از ده سلگی دانستیم ، طبیعی است که راههای پرورش آن را باید در برنامه های آموزش ابتدایی جستجو کنیم . پس مرحله ی اول ، تغییر دیدگاه برای پرورش یا آموزش خلاقیت است .

    2- محل شناسایی افراد خلاق و با استعداد فقط کلاسهای علوم یا ریاضی نیست . در دیگر دروس هم افراد  خلاق می تواند وجود داشته باشند . گرچه هنوز  برای اینکه فرد خلاق شود بهره ی هوشی بالایی ثابت نشده است ولی داشتن حداقل بهره ی هوشی هم لازم است و اگر صرفا کار عملی و علمی را نشانه ی خلاق بودن فرد می دانیم ، بهتر است ابتدا با برگزاری برنامه هایی که احتیاج به کار دستی دارد ، برای شناسایی افراد اقدام کنیم . به نظر می رسد اگر کودکی توانست وسیله ای با مقوا درست کند ، یا جمله ای جدید بنویسد ، رگه هایی از خلاقیت در او وجود دارد . در هر صورت با اجرا و برگزاری برنامه های مختلف و با استانداردی صحیح می توان افراد خلاق را شناسایی کرد .

    3- پس از شناسایی افراد خلاق ، مساله ی تحت پوشش قرار دادن آنها هم مهم است . این تحت پوشش قرار دادن باید شامل دادن امکانات اضافی برای مطالعه و کار عملی باشد ، نه اینکه آنها را در یک شبانه روزی جمع کنیم و دائما آنها را زیر نظر داشته و به  محفوظات آنها دائم بیفزائیم . به هر حال فرد خلاق از خود نیز می باید حرکت و جوششی داشته باشد .

    4- افرادی که در مراحل اول جزو دانش آموزان تحت پوشش قرار نمی گیرند ، نباید فراموش شوند . با ایجاد اتاقهای علمی ، که شامل آزمایشگاه های محدود ، اتاق جغرافیا ، ریاضی و ... است ، همیشه افرادی را در حال تحقیق و علم آموزی خواهیم داشت . نباید از شکستن یا خراب شدن ترسید . چون اگر این مورد حتی به ذهن راه یابد ، سرانجام کار به هیچ وجه موفقیت آمیز نخواهد بود . انتظار نداریم مانند کشورهای فرانسه و ژاپن باغ های علوم ایجاد کنیم ، ولی حداقل امکاناتی لازم است .

    5- هر یک یا دو ماه یکبار ، افرادی را از چند منطقه از هر استان گرد آوریم و طی یک آموزش فشرده ، کارهای گذشته را با آنها مرور کنیم و برنامه های جدید را به آنها ارائه دهیم . کتاب های علمی و ارزان قیمت در اختیار افراد قرار دهیم ، نتایج کارها را بررسی کنیم و دلگرمی لازم را برای ادامه ی کار به افراد بدهیم .

    6- لازم است در این مورد ، نظر موافق مدیران کارخانجات و کارگاه های نزدیک محل آموزش را جلب کنیم . ما باید علایق افراد تحت پوشش را به دقت بشناسیم و گردش های علمی هدفداری برای انها تدارک ببینیم . شناسایی سنگ ها ،گل های بیابان ، نحوه ی آبگیری آنها و ... در یک گردش علمی قابل بررسی است .

    7- پس از توضیح اهمیت موضوع برای مسئولان ، باید کار بازنگری کتاب های درسی شروع شود . مساله ی بعد ، آموزش معلمان و اهمیت دادن به افراد خلاق در این جمع است . تا زمانی که انتظارات خود را برای معلمان و دبیران نگوئیم ، نباید انتظار داشته باشیم آنان به مساله ی خلاقیت توجه نشان دهند .

    8- قبل از هر کار باید مساله ی بودجه را مشخص و حل کرد . مسئولان باید بدانند که دریچه های تحقیق باید برای دانش اموزان گشوده شود و بهره ی آن هم آنی نیست که بلافاصله نتایج مادی آن مشخص شود . متاسفانه معضل اصلی آموزش و پرورش در کشورهایی مانند ایران ، نداشتن بازده اقتصادی مشهود از فعالیت های آموزشی فعلی است که باعث می شود برنامه ریزان به هر حرکت و برنامه ی جدید آموزش و پرورش بی توجه باشند .

    والسلام



    ارجاعات :  

    1-      عباس ، آریانپور ، فرهنگ کامل انگلیسی فارسی (تهران : امیرکبیر ، 1370)

    2-      محمد ، معین ، فرهنگ فارسی ، (تهران : امیرکبیر ، 1371)

    3-      فرخنده ، مفیدی ،  آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستان ، ( تهران : پیام نور ، 1370)

    4-      گروه علوم تجربی دفتر برنامه ریزی راهنمای ندریس علوم تجربی اول دبستان (تهران : وزارت آموزش و پرورش ، 1373)

    5-      فرج ا... ، فرنودیان ، محتوای درسی و پرورش خلاقیت دانش آموزان ، رشد تکنولوژی آموزشی ، سال پنجم ، شماره 7 ص 12

    6-      آدامز ، میلر ، روانشناسی کودکان محروم از پدر ، ترجمه ی خسرو باقری ، محمد عطاران ،( تهران :


    زارعی ::: چهارشنبه 86/10/5::: ساعت 8:10 عصر
    نظرات دیگران: نظر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 0
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :159455

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    مقالات - قلم آموزگار

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>موسیقی وبلاگ
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ

    JavaScript Codes



    سفارش تبلیغ
    >
    border="0" ALT="Google" align="absmiddle">
    سفارش تبلیغ
    سفارش تبلیغ
    JavaScript Codes